پايگاه خبری تحليلی خط نيوز 12 اسفند 1399 ساعت 11:08 http://khatnews.com/vdcdkj09.yt0kz6a22y.html -------------------------------------------------- عنوان : احمدی‌نژاد چگونه آرمان‌های سوم تیر را ترور کرد؟ -------------------------------------------------- احمدی‌نژاد تبدیل به فردی شده که اصرار دارد بگوید منتقدانم درباره دیکتاتوری و ریاکاری من درست می‌گفتند و من آنی نبودم که نشان می‌دادم! و چه خسارتی از این بدتر! متن : به گزارش خط نيوز به نقل از تسنیم، محمود احمدی‌ نژاد رئیس جمهور سابق در روزهای گذشته برنامه‌های متعددی را با رنگ و بوی انتخاباتی دنبال می‌کند. اگرچه وی هنوز صراحتاً اعلام نکرده است که در انتخابات حضور پیدا خواهد کرد اما کنش‌های سیاسی اخیر او نشان می‌دهد که در حال زین کردن اسب خود برای تاثیر بر انتخابات 1400 است. با اینحال رفتارهای اخیر آقای احمدی‌نژاد و صحبت‌های و اظهارنظرات او نشان می‌دهد که شاید انتخابات بهانه‌ای برای هدف دیگری باشد. برای مثال او به‌تازگی و با ادعای تهدید به ترور از سوی یک کانال تلگرامی ناشناس، احتمال ترور خود را جدی دانسته و مدعی شده «بحث ترور جدی است. خودشان می کشند، خودشان هم مراسم عزاداری برپا می‌کنند و بعد دیگران را متهم می‌کنند!!» این اظهارات رئیس جمهور سابق و اقدامات او در چند سال بعد از اتمام ریاست‌جمهوری را می‌توان از چند منظر بررسی کرد: 1- احمدی‌نژاد برنامه‌های انتخاباتی خود را از دیدار با برخی افراد که از شهرستان‌ها می‌آیند تا او را برای شرکت در انتخابات ترغیب کنند، آغاز کرده و سفرهای تبلیغاتی خود را نیز با حضور در بین زلزله‌زدگان سی‌سخت کلید زده است. با توجه به اینکه احمدی‌نژاد یک بار در سال 96 ردصلاحیت شد و از آن زمان تاکنون نیز نه تنها تغییری در مواضع تندروانه او ایجاد نشده بلکه به آنها شدت بخشیده است، نشان می‌دهد که یا وی به‌دنبال ایجاد یک فشار اجتماعی به شورای نگهبان برای تأیید صلاحیت است یا در صورت عدم تایید صلاحیت قصد دارد هزینه این اقدام را سنگین‌ کند. فعالیت‌های انتخاباتی احمدی‌نژاد در روزهای اخیر و آن‌هم چهارماه مانده به انتخابات، هیچ شباهتی به رفتارهای کاندیداهای نرمال در ادوار گذشته ندارد. تجمع‌های خیابانی، مصاحبه‌های با محتوای تعجب‌برانگیز با رسانه‌های خارجی و صحبت‌های رادیکالی و مظلوم‌نمایانه‌ای همچون احتمال بالای ترور او! نشان می‌دهد رفتارهای فعلی وی معمولی نیست و احتمالاً در نظر دارد در صورت عدم احراز صلاحیتش به این اقدامات رنگ و بوی رادیکال تری ببخشد و این احتمال که ماجرا را به کف خیابان بکشاند هم منتفی نیست. 2- احمدی‌ نژاد در حالی با ادعای سیاسی و انتخاباتی جدی بودن ترور خود، می‌خواهد فضای مظلومیتی برای خود تولید کند که وی پیشتر دست به ترور گفتمان سوم تیر زده است. بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران اوضاع اقتصادی و معیشتی ناشی از روی کارآمدن دولت روحانی را معلول رفتارها و اقدامات سال آخر دولت احمدی‌نژاد می‌دانند. احمدی نژاد که در انتخابات سال 84 در رقابت با شخصیت‌های شناخته شده از هر دوجناح با تکیه بر گفتمان عدالت و قرار دادن تصویر خود در کنار شهید رجایی روی کارآمد و از ساده‌زیستی، انقلابی گری و کار و خدمت دم می‌زد در چهار سال دوم دولت و بخصوص در یک سال و نیم آخر با کنار زدن تمام آرمان‌های سوم تیر 84 و همچنین هواداران مردمی‌اش در آن روزها، با دامن زدن به حواشی و قرار گرفتن در میان اطرافیان مسئله‌داری همچون حمیدرضا بقایی و اسفندیار رحیم‌مشایی عملاً با احمدی‌نژاد سال 84 مرزگذاری کرد. این مسئله نه تنها موجب شد تا شخصیت‌های سیاسی هوادار او از اطراف وی کنار بروند و از او اعلام برائت کنند، بلکه مردم نیز در انتخابات 92 دقیقاً به گفتمان رقیب سوم تیر رای دادند و نامزدهای فهرست احمدی نژاد نیز برای انتخابات شورای شهر دوره چهارم تهران از کمترین میزان آراء برخوردار شدند. اگر کسی احمدی‌نژاد را به ترور تهدید کرده باشد اقدام خبیثانه‌ای کرده و محکوم است و حتماً باید با او برخورد کرد، اما آقای احمدی‌نژاد که درباره ترور صحبت می‌کند بد نیست درباره ترورِ آرمان‌های یک گفتمان مردمی که به دست او صورت گرفت هم چیزی بگوید. گفتمانی که مردم خالصانه برای تحقق آن آرمان‌ها به او رای دادند. وی در برهه‌های مختلفی با القای جدی فاصله‌گذاری خود با سیاست‌های جمهوری اسلامی کاری کرد که نه تنها فایده‌ای برایش نداشت بلکه او را از بدنه حامیان 3 تیر 84 نیز کاملاً جدا کرد و حتی موجب سرخوردگی آنها شد! 3- فارغ از این رفتارهای انتخاباتی احمدی‌نژاد، برخی کارهای اخیر او در یکی دو سال گذشته همچون نامه‌نگاری با ادبیات عجیب به ولیعهد سعودی درباره جنگ یمن، مصاحبه با رسانه‌ی ضد مقاومت لبنانی(الجدید) و فاصله‌گذاری با محور مقاومت و دستاورد شهدای مدافع حرم در سوریه، گفت وگو با خبرنگاران ضد ایرانی مانند کاملیا انتخاباتی‌فرد و گلناز اسفندیاری، تبریک گفتن به جو بایدن برای پیروزی در انتخابات 2020، تبلیغات درباره نامه به ولادیمیر پوتین و انتقاد از وی بخاطر طولانی شدن مدت ریاست‌جمهوری او همزمان با سفر رئیس مجلس به مسکو و... بیانگر آن است که او پیش از آنکه به انتخاب شدن در فرآیند انتخابات در چارچوب قانون اساسی و نظام فکر کند، تلاش دارد در قامت یک اپوزیسیون ظاهر شود و نقش فانتزی همچون خوآن گاویدو در ونزوئلا برعهده بگیرد. در حقیقت احتمالاً بتوان این رفتار احمدی‌نژاد را این‌چنین تحلیل کرد که او تلاش می‌کند تا به طرف غربی این پالس را بفرستد که وی را به‌عنوان نماد معترضین داخلی به‌رسمیت بشناسند ولی این راهی است که به بیراهه ختم می‌شود و طرف مقابل هیچگاه به او ایمان نمی‌آود. اولاً سابقه احمدی‌نژاد در سیاست خارجی و تقابل گذشته او با غرب مانع از این می‌شود تا بر سر او بعنوان یک اپوزیسیون فکر کنند. ثانیاً، با وجود برخی غربگرایان داخلی و رادیکال‌های اصلاح‌طلب، طرف غربی قطعا سرمایه‌گذاریش را اصطلاحاً بر اصل جنس انجام می‌دهد و در این بازار احمدی نژاد در بهترین حالت دستفروش جنس فیک و جعلی است که آن مخاطبی که احیاناً در ذهن اوست، او را آنچنان که خود او دوست دارد، جدی نخواهد گرفت. 4- این اقدامات احمدی‌نژاد اگرچه شاید برخی آورده‌های تاکتیکی موقت برای او داشته باشد که دلگرمش کند، اما مهمترین نتیجه‌ مجموعه این رفتارها آن است که منتقدان سالهای 84 تا 90 احمدی‌نژاد بگویند که دیدید او همانی بود که ما می‌گفتیم؟ ریاکار دیکتاتوری که از او حمایت کردید و حالا چهره واقعی او را می‌بینید! اگرچه مهمترین عیب اکنون احمدی‌نژاد این است که مشابه منتقدان آن روز آرمان‌هایش شده و حتی از آنها هم بعضاً دوست دارد بیشتر پیشی بگیرد، اما معنای همه‌ی اینها یک خسارت بزرگ است. احمدی‌نژاد تبدیل به فردی شده که اصرار دارد بگوید منتقدانم درباره دیکتاتوری و ریاکاری من درست می‌گفتند و من آنی نبودم که نشان می‌دادم! و چه خسارتی از این بدتر!