توصيه مطلب 
 
کد مطلب: 43122
دوشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۵۵
دکتر رضا سیمبر
امنیت ملی ایران و مثلث شیطانی: سعودی، داعش و منافقین
سعودی ها به عنوان لیدر این مثلث شیطانی، سخت در بن بست منطقه ای عجیبی قرار گرفته اند. دولت سعودی به ویژه ظرف چند سال گذشته کارنامه سیاسی و عملیاتی بسیار بدی را در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه به شکل اعم، از خود به جای گذاشته است.
امنیت ملی ایران و مثلث شیطانی: سعودی، داعش و منافقین
به گزارش خط نیوز به نقل از فارس؛ در نظام بین الملل معاصر موضوع تروریسم و مواجهه با آن یکی از پر بحث ترین موضوعات مطرح می باشد. یکی از مباحث مربوط، سنخ شناسی تروریسم است که در آن تروریسم به انواع گوناگونی تقسیم می گردد مانند تروریسم قومیتی، تروریسم دینی، تروریسم نژادی و غیره. اما تروریسم انگلی یا تروریسم مزدورانه نوع خاص تروریسمی است که امروزه امنیت ملی ایران با آن مواجه است. در این نوع از تروریسم، حمایت از تروریست های جنبه اجر بگیری یا مزدوری دارد و تروریست ها عمده انگیزه شان کسب منافع مادی و در آمد است. در این نوع از تروریسم، تروریست ها به قول عامیانه به شکل دستمال کلینکسی توسط اسپانسرهای خود مورد استفاده قرار می گیرند، اسپانسرها یا حامیان مالی که خود اهداف سیاسی خاصی را دنبال می کنند، تا زمانی که با مانع عمده یا شکست مواجه نشوند و یا اهداف سیاسی شان برآورده بشود، دست از عمل بر نمی دارند.

بحث نوشتار حاضر این است که امنیت ملی ما در خصوص مثلث شیطانی سعودی، داعش و منافقین با این نوع از تروریسم مزدورانه و انگلی مواجه است. دولت وهابی و سلفی سعودی به عنوان اسپانسر یا حامی مالی این دو گروه در مواجهه با نظام انقلاب اسلامی عمل می کند و این دو گروه اصالتی از خود ندارند و در کل هم اسپانسر و هم این دو گروه تروریستی در حال احتضار هستند و عملیات ایذایی آنها تنها راهی است که به نظرشان می تواند آن ها را از بن بست فعلی خارج سازد. در این جا، ابتدا به بن بست های این سه گروه اشاره می کنیم و سپس به راهکار های امنیت ملی ایران در این باره می پردازیم.

بن بست سعودی ها

و اما سعودی ها به عنوان لیدر این مثلث شیطانی، سخت در بن بست منطقه ای عجیبی قرار گرفته اند. دولت سعودی به ویژه ظرف چند سال گذشته کارنامه سیاسی و عملیاتی بسیار بدی را در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه به شکل اعم، از خود به جای گذاشته است.

سعودی ها همان هایی هستند که از لحاظ فکری، در یک بن بست فکری و اندیشه ای قرار دارند. اسلام سلفی وهابی در دنیای اسلام جایگاهی ندارد و در عین حال با عملکرد بدی که داشته در پیشگاه افکار عمومی جهانی نیز سخت در معرض قضاوت و محکومیت قرار دارد.

چهره ارتجاعی و اشرافی که این نظام مدعی اسلام در دنیا ارایه کرده است، جای هیچ توجیه و مشروعیتی در قبال افکار عمومی بین المللی از خود باقی نگذاشته است. تنها برگ برنده این نظام سیاسی عقب افتاده فقط پول است و پول و پول که حاصل پترو دلارهای مکتسب توسط رژیم وهابیت می باشد که به حراج گذاشته می شود. دولت ریاض در داخل نیز نتوانسته در توزیع عادلانه ثروت و رعایت کرامت و حقوق انسانی نیز اندک موفقیتی داشته باشد.

رژیم سعودی از دو بحران مشروعیت و هویت رنج می برد. سعودی نتواسته به عنوان یک ملت کشور هویت ملی خود را ثبات ببخشد. این رژیم که به طور رسمی در میان دو جنگ جهانی پدید آمده است اکنون هنوز که هنوز است در شکل بخشی به هویت ملی واحد موفق نبوده است.

در عین حال، و در کنار بحران هویت، چالش اصلی دیگری که رژیم سعودی در مقابله با آن تاکنون عاجز بوده است، بحران مشروعیت است. نظام مرتجع و دیکتاتور سعودی تنها از طریق زر و زور یا پول و سرکوب تلاش می کند که چاله مشروعیتی خود را پرکند. اما باید دقت داشته باشیم که نه بحران هویت و نه بحران مشروعیت با پول حل نمی شوند و هر راه حلی که از این طریق ارایه گردد موقتی و زود گذر است.

سعودی ها دقیقا به خاطر همین دو بحران است که از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ایران از گفتمان انقلاب اسلامی سخت به هراس افتادند. اگر چه به دروغ بارها و بارها، حتی تا کنون، ایران به صدور تروریسم متهم شده است اما دلیل اصلی واهمه ها و بیم های رژیم سلفی سعودی، ماهیت نظام بحران زده خودش می باشد.

واهمه ها و بیم های رژیم سعودی، ریشه در رهیافتی فکری در روابط بین الملل دارد که معروف به نظریه خودشکنندگی داخلی یا Internal vulnerability است که بر اساس آن در این گونه از بحران ها نوعی از نظریه توطئه یا همان تز دایی جان ناپلئونی موجود است. همه تقصیر و همه چالش ها به گردن دشمنان خارجی انداخته می شود اما مشکل و بحران اصلی، ذات و ماهیت خود رژیم است که آن را ضربه پذیر و خود شکننده می کند.

چالش و مشکل رژیم سعودی، هرگز جمهوری اسلامی نبوده است، ایران نخواسته است که با زور و اسلحه گفتمان انقلاب اسلامی را به این کشور صادر کند. رژیم ریاض از یک شکنندگی درون نظام سیاسی خود رنج می برد که همانا دو بحران هویت و مشروعیتی است، که در بالا به آن اشاره شد.

این ها همه در حالی است که بی کفایتی ریاض در مدیریت مناسک دینی حج و حفاظت از جان و مال حجاج به ویژه در رخدادهای سال گذشته که متاسفانه حاجیان ما نیز هزینه های زیاد انسانی دادند، نشان داد که سعودی رژیمی ناتوان در مدیریت این مناسک می باشد.

بحران یمن نیز امروز از سعودی و متحدان شبیه خودش، نمایی از یک رژیم بچه کش و سفاک ارایه کرده است که بارها و بارها توسط نظام های سیاسی و افکار عمومی بی طرف جهانی محکوم شده است.

حمایت از رژیم سرکوبگر بحرین نیز ترجمان دیگری از بدنامی سعودی ها در منطقه خلیج فارس به طور اخص و در دنیای اسلام و سیاست بین الملل به طور اعم می باشد. دیکتاتوری و سرکوب مستمر رژیم سیاسی در بحرین باعث شده است که افکار عمومی در دنیا هر چه بیشتر تنقیه شده و حقانیت جمهوری اسلامی ایران نیز هر چه بیشتر شفاف شود.

مضافا اینکه عملکرد سعودی در بحران سوریه نیز بدنامی بسیاری برای آن به وجود آورده است. سعودی در یک مداخله آشکار سیاسی و نظامی، و همگام با رژیم صهیونیستی، ترکیه و دولت ایالات متحده آمریکا دست به حمایت از گروه های تروریستی زده است. گروه هایی که انگل وار و به شکل مزدورانه و پولی برای این رژیم های سیاسی دست به اقدامات تروریستی می زنند.

اینها همه در حالی است که وهابیون سعودی به عنوان یک رژیم وابسته به دولت آمریکا عمل می کنند و تلاش دارند که با وابستگی هر چه بیشتر، ثابت کنندکه در مسیر سیاسی واشنگتن عمل می کنند. دولت ایالات متحده آمریکا نیز متاسفانه در یک رویکرد پارادوکس گونه و دروغ، در حالی که از یک طرف دم از حقوق بشر می زند از این رژیم کاملا ضد حقوق بشر حمایت به عمل می آورد.

در این بحبوحه است که رژیم سعودی، گفتمان انقلاب اسلامی را به مانند دولت ایالات متحده آمریکا اصلی ترین مانع، چالش و دشمن خود می بیند. در این بن بست سیاسی و منطقه ای است که در رویکردی کثیف به سمت داعش و منافقین روی می آورد به این امید که بتواند به واسطه این آدم کش های حرفه ای و مزدور از بن بست فعلی خارج شود.

داعش و منافقین در بن بست

داعش یک گروه مزدور بی هویت تکفیری است که جایگاهی در میان افکار عمومی مسلمانان و مردم دنیا ندارد. گروهی که به شکل مزدورانه توسط رژیم های سیاسی و عمدتا برای مواجهه با ایران مورد حمایت مالی قرار می گیرد.

داعش از هر طرف در بن بست قرار دارد. نقش فعال رزمندگان ایرانی با هدایت نظامی و راهبردی سردار سلیمانی، حلقه امنیتی این گروه را سخت تنگ کرده است.

عملیات مستشاری و میدانی مدافعان حرم، با تمام افتخار باعث شده است که امروزه این گروه تکفیری از مرزهای ملی کشور ما دور شوند و با از دست رفتن فلوجه امروز برای بصره در عراق و حلب در سوریه می جنگند. این افتخاری است که عمدتا مدیون رزمندگان مدافع حرم ماست و اگر نبودند سرنوشت عراق و سوریه گونه دیگری نوشته می شد.

داعش ماهیت هویتی ندارد و از سرشت مشروعیت داری نیز برخوردار نیست، آن چه این گروه و سایر گروه های سلفی و تکفیری را سرپا نگه داشته است، دلارهای حمایتی و لجستیکی است که از طرف ایالات متحده آمریکا، رژیم صهیونیستی، ترکیه و سعودی و متحدان منطقه ای اش فراهم می شود.

این حمایت هم تاریخ مصرف دارد و دیر یا زود زمان آن فرا خواهد رسید که دیگر راهی برای این رژیم ها باقی نخواهد ماند الا اینکه از حمایت های خود دست بردارند. این در حالی است که به قول مقام رهبری جمهوری اسلامی ایران دوران بزن در برو نیز تمام شده است و این گونه حمایت های مالی، دیپلماتیک و لجستیک باعث خواهد شد که امنیت خودشان نیز به مخاطره بیافتد و ناامنی و بی ثباتی گریبانگیر خود شان بشود.

منافقین نیز که فراتر از مهره های گیر در بن بست هستند. این گروه تروریستی که پرونده سنگین به شهادت رساندن بیش از دوازده هزار از شهدای ترور کشور را بر دوش می کشند و سال ها و سال ها مزدوری رژیم بعث و سرنگون شده صدام حسین را در خیانت به مردم ایران در طول هشت سال دفاع مقدس می کردند بیشتر یک کارت یا مهره سوخته هستند. و در عمل کرد مزدورانه مشابه آن چه که در طول جنگ تحمیلی کردند امروز به دامان رژیم بچه کش سعودی افتاده اند، که نشان دهنده وازدگی و پاشیدگی اینان می باشد.

متاسفانه نشست منافقین با حمایت مالی و کثیف دولت سعودی در پایتخت کشوری صورت می گیرد که بیشترین امتیازات مالی را از دولت ایران در دوران پسا برجام گرفته است که قطعا دستگاه دیپلماسی دولت یازدهم باید سخت پی گیر مطالبات ما از دولت پاریس در این خصوص باشد.

امنیت ملی ایران و مثلث شیطانی

اگرچه درست است که عملیات تروریستی ایذایی مزدورانه و انگل وار داعش و منافقین با حمایت دولت سعودی پایایی نخواهد داشت، اما با وجود حمایت های مالی، پشتیبانی دولت آمریکا و رژیم صهیونیستی از این اقدامات تروریستی، آگاهی و هوشیاری همه مردم ایران، دولت و دستگاه های امنیتی و دفاعی ما را مطالبه می کند.

شایسته است که سطح هوشیاری، آگاهی و بیداری مردم ما به خصوص در باره سیگنال های ناامنی بالا برود. درست همان طوری که با مشارکت مردمی همه توطئه های منافقین در دهه شصت خنثی شد، امروز هم باید سنسورهای امنیتی ما سخت هشیارانه عمل کنند.

دشمنان ایران، امنیت ما را نشانه گرفته اند. درست است که با خردورزی و تدبیر مدافعان حرم، شعاع این حریم امنیتی حتی به خارج از مرزهای ما کشانده شده است، اما باید سطح هشیاری خود را در درون مرزهای ملی ارتقا ببخشیم، امری که نیازمند هشیاری تک تک شهروندان ایرانی، و هشیاری هر چه بیشتر دستگاه های امنیتی، اطلاعاتی و دفاعی ما می باشد.

خوشبختانه ایران اسلامی امروزه بهترین کارنامه امنیتی را در این منطقه بحران زده داراست اما هرگز نباید لحظه ای از کید تروریست های انگل وار مزدور غافل باشیم. نباید اجازه داد که کوچکترین حفره ناامنی را در حریم امن کشور ما به وجود آورند.

قطعا این مثلث شیطانی با توجه به نکاتی که در بالا به آن اشاره رفت ماندنی نیست و دیر یا زود از هم فرو خواهد پاشید. اما تا زمان فروپاشی شایسته است که تمامی تلاش در خصوص ارتقای وضع امنیتی کشور تعبیه گردد و راه برای نفوذ اقدامات تروریستی بسته شود.

دستگاه دیپلماسی نیز در این باره مسئولیت بسیار بسیار سنگینی دارد، باید بر اساس قاعده پروتکل در عرف دیپلماتیک از همه راهکارهای قدرتی دیپلماتیک در خصوص مواجهه با دولت سعودی استفاده کرد. درست است که مذاکره و گفتگوی دیپلماتیک خوب است اما رژیم سعودی نشان داده که زبان دیپلماسی را نمی فهمد.

باید با توجه به تجارب گذشته توجه داشته باشیم که هر گونه رخوت و سستی در دستگاه دیپلماسی کشور ما می تواند به واکنش های مردمی منجر شود که خلاف عرف دیپلماتیک باشد مانند حمله ای که به سفارت سعودی در تهران انجام شد و قطعا پذیرفته نیست. اما باید توجه داشته باشیم، احساسات مردمی به گونه های مختلفی قابل کنترل است که صرفا یکی از آنها استفاده از پلیس ضد شورش است، اما بهترین راهکار این است که دستگاه دیپلماسی ما جواب های فعال به جا و پروتکلی به اقدامات تروریستی رژیم سعودی بدهد، اقداماتی که بتواند افکار عمومی داخلی ما را قانع نماید.
Share/Save/Bookmark