توصيه مطلب 
 
کد مطلب: 63893
سه شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۰۶
وای از آن روز که دروغ به خانه ملت برسد
وای از آن روز که دروغ به خانه ملت برسد
هیچ‌کس طعم ایمان را نمی‌چشد، مگر آنکه دروغ را ترک کند.- امام علی (ع)

در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی قرار داریم. نامزدهای انتخابات سعی دارند خود را به بهترین شکل ممکن معرفی کنند، بلکه بتوانند گوی سبقت را از رقیبان خود برای خدمت به مردم بربایند. اما گاه در این مسیر به بیان حرف‌هایی مبادرت می‌ورزند که هیچ‌گاه محقق نمی‌شوند. بیان این‌گونه سخنان و وعده‌ها در بسیاری موارد از سر ناآگاهی از امور و نابلدی واقع می‌شود؛ اما وای از آن روزی که وعده‌های پوشالی، عمدا و صرفا برای کسب رای حاصل از فریب افراد ابراز شوند.

به گزارش ایسنا، طبق قانون، نامزدهای انتخابات مجلس حق و فرصت تبلیغ دارند تا با معرفی دانش، توانایی و تجربه مدیریتی خود، همشهریان را به دادن رأی مثبت قانع کنند و بتوانند برای یک دوره چهار ساله راهی بهارستان شوند. در این میان اما متأسفانه تعدادی از نامزدها، آن‌چنان که باید و شاید صادق نبوده‌اند.

در سخنرانی‌های پیش از انتخابات که در محافل مختلف توسط هواداران، اقوام و نزدیکان و آشنایان نامزدها بعضا با صرف هزینه‌های کلان ترتیب داده می‌شود، گاه شعارهایی سر داده می‌شود که به دلیل غیر علمی و غیر عملیاتی بودن، از مصادیق خلاف واقع گویی به‌شمار می‌آید. در مجموع در بیان خوبی‌ و نیکی‌ها، به حدی غلو می‌شود که مجبور می‌شوند زبان به دروغ گشایند. این افراد در صورت راهیابی به مجلس، در حقیقت با ابزاری نامشروع، ضد فرهنگ و غیر قانونی به آن جایگاه رسیده‌اند که خود به خود این پرسش را به‌وجود می‌آورد که قوه‌ی نظارتی در این مسیر چگونه به وظایف خود عمل خواهد کرد؟ اما ناراحت‌کننده‌تر آن است که انتخاب چنین افرادی به عنوان نماینده مردم، آغاز روندی است که طبق باورهای فرهنگی و ضرب‌المثل‌های قدیمی، تکرار خلاف واقع گویی را در پی می‌آورد.



انتخابات مجلس یازدهم در یک قدمی است. مجلس شورای اسلامی که تا قبل از انقلاب، با نام مجلس شورای ملی شناخته می‌شد، باز هم در آستانه یک دور جدید قرار دارد. مجلس شورای اسلامی محور سیاستگذاری‌ها، قانون‌گذاری‌ها و تصمیم‌گیری‌ها است و از مهم‌ترین وظایف آن، تصویب برنامه‌های توسعه به منظور ترسیم سیاست‌های کلان کشور است. همچنین مجلس طبق قانون اساسی باید در رأس امور کشور باشد و بر عملکرد دستگاه‌های دیگر از جمله قوه مجریه نظارت دقیق داشته باشد.



در این صورت است که مجلس مظهر اراده ملت و ضامن دموکراسی می‌شود. دموکراسی که زمانی با عنوان مشروطیت و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در قالب جمهوریت نمود پیدا کرد. هر چند که هدف غایی دموکراسی در هر قالبی، حفظ حقوق مردم و خدمت به آنهاست که نماینده‌های مجلس باید آن را محقق کنند.

مرور تکالیف و وظایف مجلس مؤید حساسیت و اهمیت کار نمایندگان و موکد آن است که کسانی که بر کرسی نمایندگی تکیه می‌زنند و قرار است از رأی ملت به عنوان ودیعه‌ای که به طور موقت در اختیار آنها گذاشته شده است، پاسداری کنند، باید برخودار از روحیه و ویژگی‌هایی باشند که تضمین‌کننده اجرای آن وظایف است.

طبق قانون اساسی، «نماینده‌ها باید در انجام وظایف خود، وکالت، امانت و تقوا را رعایت کنند». کلید همه اینها، «صداقت» و پرهیز از «دروغ» است.

«دروغ» از مهم‌ترین رذیلت‌های اخلاقی است که در نگاه اسلامی از آن به عنوان مادر گناهان یاد می‌شود. بر اساس مقاله «مفهوم‌شناسی دروغ از نگاه اندیشمندان مسلمان و غربی»، این رذیله، متشکل از سه مؤلفه است: «اول اینکه: خطایی گفته شود. دوم: گوینده از خطا بودن جمله مطلع باشد و سوم: گوینده قصد فریب دادن مخاطب را داشته باشد و به او اطمینان بدهد که گفته‌اش راست است».

با این تعریف، دروغگو کسی است که تعاریف، نام‌ها و کلمات معتبر را به کار می‌گیرد تا آنچه را که غیر واقعی است امری واقعی جلوه دهد.

دروغ‌‎گویی طغیان علیه خداست

از آنجا که مجلس در کشور ما با صفت اسلامیت ترکیب شده و در قانون اساسی به ضرورت اعتقاد و التزام عملی نماینده‌های مجلس به اسلام تأکید شده است، مرور دروغ از منظر اسلام و قرآن واجب به نظر می‌رسد.

احادیث معتبر و موثقی از پیامبر اسلام (ص) در تحسین صداقت و تقبیح دروغگویی وجود دارد. دلخوری، عصبانیت و بی‌اعتنایی حضرت محمد (ص)، به کسانی که دروغ می‌گفتند، مورد تأکید روایات است و گفته می‌شود که ایشان ناراحتی خود را از دروغگویی نشان می‌داد تا آن فرد توبه کند.



دروغ و ایمان با هم جمع نمی‌شوند

معروف‌ترین حدیث پیامبر اکرم (ص) در این باره آن است که «مؤمن ممکن است به هر گناهی مرتکب شود اما ممکن نیست به دروغ و خیانت خو بگیرد». با این حدبندی، هر کسی که به درغگویی خو گرفته باشد، از دایره ایمان و اسلام بیرون است. در تایید همین موضوع، بنا به گفته مصطفی دلشاد تهرانی – از استادان علوم حدیث-، در منطق قرآن، دروغ مُجانب (ناهمساز) ایمان است. یعنی دروغ و ایمان با هم جمع نمی‌شوند. وقتی دروغ پیدا شود، ایمان می‌رود.

حضرت علی‌ بن‌ ابیطالب (ع)، به عنوان مبدأ جریان فکری تشیع، دروغ را حتی برای حکومتداری اسلامی جایز ندانستند و در عمل به همین اصل پایبند ماندند و شاید معروف‌ترین جمله در رد دروغ از ایشان است که فرمودند: «هیچ‌کس طعم ایمان را نمی‌چشد، مگر آنکه دروغ را اعم از شوخی و جدی ترک کند.»

بدون هیچ اختلافی می بینیم که اسلام و تشیع دروغ را مردود اعلام می‌کند و بنا به مشی پیامبر (ص) و امام علی (ع) حتی برای اهداف و آرمان‌های دینی هم نباید دروغ گفت و دغل کرد. مگر آنکه به قول مرحوم قانعی‌راد، دین را به مثابه قدرت در نظر بگیریم که در این شرایط هم به ظاهر دین قدرت گرفته اما در حقیقت قدرت در اختیار اشخاص و منفعت افراد است.

دروغ قانون را می‌کُشد

کانت به عنوان یکی از فیلسوفان عصر روشنگری، با اشاره به اینکه دروغ، گفتن تعمدی جمله‌ای نادرست به دیگری است، مطلقاً دروغ را منفی دانسته و آن را مذموم می‌شمرد. بنا به گفته محمد لگنهاوزن در مقاله «راستگویی و دروغ گویی در فلسفه اخلاق»، کانت دروغگویی را لطمه به آبروی فرد دروغگو و مضر برای بشریت می‌داند. چون معتقد است دروغ، قانون را تباه می‌کند. حال افرادی که با رأی مردم برای حفظ و صیانت از حریم قانون اساسی تعیین می شوند، با دروغ‌هایشان ضمن فریب مردم قانون را به زعم کانت به تباهی و قهقرا می‌کشند.



هرآنکس که او پیشه گیرد دروغ ستمکاره‌ای خوانمش بی‌فروغ

در ادبیات فارسی نیز گزاره‌های بسیاری یافت می‌شود که انسان را از دروغگویی برحذر می‌دارند. برای مثال فردوسی در شاهنامه به فراخور قصه‌ها و افسانه‌های مختلف، پادشاهان را از دروغ را نهی می‌کند و می‌گوید: «زبان را مگردان به گِرد دروغ / چو خواهی که تاج از تو گیرد فروغ» یا «هرآنکس که او پیشه گیرد دروغ / ستمکاره‌ای خوانمش بی‌فروغ» یا «اگر جفت گردد زبان بر دروغ نگیرد ز بخت سپهری فروغ» و ...

اما چرا با وجود احکام دینی و توصیه‌های ادبی و اخلاقی در تقبیح دروغ، باز هم شاهد دروغ در مراوده‌های مختلف بویژه درعرصه سیاست هستیم؟

شاید نقطه کور در زشت‌شماری دروغ، ظهور مفهوم پرابهام، پیچیده و پرتفسیر «دروغ مصلحتی» است. دروغ مصلحتی شاید تبصره‌ای بر حکم ممنوعیت دروغ است که برای خروج از مطلق بودن دروغ در فرهنگ دینی و ایرانی ما ظهور کرده است.

با وجود همه بحث‌ و اظهارنظرها در شرط و شروط دروغ مصلحتی، هنوز معیار دقیق و مشخصی برای شناسایی انواع دروغ‎های مصلحتی یا سودمند برای عموم وجود ندارد و امروزه شاهدیم که دروغ مصلحتی در ارکان مختلف اجتماع از خانواده گرفته تا مدرسه‌ها، دانشگاه‌ها و ادارات جریان دارد اما به‌قطع گسترده‌ترین عرصه دروغ‌گویی، عرصه سیاست است.

دروغ شریف از منظر افلاطون

شاید در این موقعیت، پرتکرارترین جمله‌ای که به ذهن برسد، این است که دروغ بخش جدایی‌ناپذیر از سیاست است. بر اساس این دیدگاه، دروغ سیاسیون به نفع عموم مردم است و با هدف سودرسانی به ملت انجام می‌شود.

بر فرض که دروغ گفتن به مردم در موارد معدود، در کوتاه‌مدتی مفید و سودمند و یا در شرایط بحرانی مثل جنگ قابل توجیه باشد و از بروز هراس و ناامیدی جلوگیری کند اما در درازمدت اثرات مخربی خواهد داشت که جبران آن تقریباً ناممکن است. بی‌اعتمادی و شک کردن به صداقت سیاستمدار از جمله پیامدهای دروغ مصلحتی در عرصه سیاست است که به دنبال آن قطعاً مشارکت مردمی در امور کشور دچار اختلال می‌شود.

البته مثال و مصداق‌های بسیاری وجود دارد که ثابت می‌کند دروغ‌گویی در عالم سیاست نه برای نفع مردم، بلکه برای حفظ جایگاه خود در قدرت، پوشاندن ضعف مدیریتی و سرپوش گذاشتن بر دروغ‌های گذشته است.

از دروغ زبانی تا دروغ نهادی

البته دروغ گفتن فقط زبانی نیست؛ گاه ناکارآمدی، ناتوانی و بی‌مسئولیتی در قبال تکالیف و وظایف منجر به ترویج دروغ در جامعه و عادی‌سازی آن در فرهنگ می‌شود. برای تبیین این موضوع شاید بتوانیم ایده مرحوم امین قانعی‌راد را مطرح کنیم که چند سال پیش به عنوان یک جامعه‌شناس مفهوم دروغ نهادی را پیش کشید و در این باره توضیح داد که برخی نهادها مثل بانک‌ها از جمله نهادهایی هستند که با عملکردشان باعث ترویج دروغ نهادی شده‌اند.

بنابراین لازم است نقش مجلس را علاوه بر اینکه در زمینه ترویج دروغ زبانی در جامعه بررسی می‌کنیم؛ در حوزه دروغ نهادی نیز ردیابی کنیم. چون بی‌شک نماینده‌ای که نتوانسته بعد از یک یا چند دوره به شعارها و وعده‌های انتخاباتی‌اش جامه عمل بپوشاند و نماینده‌ای که به جای صیانت از حریم و حرمت قانون با عملکردش آن را به تباهی کشانده است، علاوه بر دروغ زبانی در ترویج دروغ نهادی در جامعه نیز مقصر بوده است.



ناگفته پیداست که ما در ایران در حاکمیتی دینی زیست می‌کنیم و فرق حکومت دینی با حکومت غیر دینی در آن است که اولی، مسئولیت اخلاق و فرهنگ ملت را هم برعهده دارد. با این اوصاف در مجلسی که باید در رأس امور باشد و بر همه نهادها نظارت کند، دروغ نماینده‌های مجلس چه تاثیری در اخلاقیات جامعه می‌گذارد؟

شاید برخی معتقد باشند که در موقعیت‌های سیاسی دروغ گفتن به مردم جایز است و این دروغ مصلحتی است اما نمی‌توان راه ذهن را بر این سئوالات بست که چه کسی معیار این مصلحتی بودن است؟ چه کسی مشخص می کند که نفع عمومی در آن دروغ نهفته نه نفع شخصی یا حزبی؟ نه قدرت طلبی؟ نه تلاش برای حفظ میز و کرسی نمایندگی. چه کسی تضمین می‌دهد که دروغ برای پوشاندن ضعف مدیریتی نبوده است؟ چه کسی ضمانت می‌دهد که دروغ به نفع مردم بوده است؟ و چه کسی مرجع تشخیص مصلحتی بودن دروغ است؟

به هر حال از بد روزگار، فراوانی این معضل در جامعه ما و بویژه در بین سیاسیون و به طور خاص نمایندگان مجلس، نشان می‌دهد که دروغ از یک رذیلت اخلاقی به یک بیماری فرهنگی و اجتماعی تبدیل شده است. بیماری‌ای که تب دورویی، ریا، فریبکاری و تقلب را حسابی داغ می‌کند.

از بد روزگار، دروغ‌گویی عادی شده و فراموش کرده‌ایم که دین اسلام و فرهنگ و ادب ایران مخالف قطعی دروغ است و این دروغ‌ها تیشه به ریشه اعتماد مردم می‌زند. انگیزه مردم را برای شرکت در امور مختلف اجتماعی مثل انتخابات به حداقل می‌رساند.
Share/Save/Bookmark