پايگاه خبری تحليلی خط نيوز 29 شهريور 1401 ساعت 11:04 http://khatnews.com/vdcc1xqe.2bq4e8laa2.html -------------------------------------------------- عنوان : چرا تحکیم وحدت متلاشی شد؟ -------------------------------------------------- متن : شاید درست یا غلط، متلاشی شدن شیرازه جنبش دانشجویی و رنگ باختن دانشجویان اصلاح‌طلب از فعالیتهای سیاسی کشور و خالی شدن طیف علامه از هرم قدرتِ دفتر تحکیم وحدت، متاثر از حوادث سیاسی کشور و انشعابات مکرر این تشکل دانشجویی در دو دهه ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰ باشد اما به نظر می‌رسد انشقاق در هسته اولیه دفتر تحکیم وحدت و رویش دانشجویان مسلمان پیرو خط امام سهم بالایی در شکسته شدن تابوی انشقاق در این تشکل دانشجویی داشته است. به گزارش ایسنا، امروز ۲۹ شهریور ماه چهل و سومین سالروز دیدار جمعی از اعضای انجمن‌های اسلامی دانشجویان سراسر کشور با امام خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی در سال ۱۳۵۸ است. دانشگاه‌ها در اوج التهابات سیاسی سالهای پایانی دهه ۱۳۵۰ و شدت گرفتن اقدامات دانشجویان و تشکل‌های دانشجویی منتقد و حامی جمهوری اسلامی، به دستور سید روح‌الله موسوی خمینی و اقدام شورای انقلاب اسلامی، در پایان نیم‌سال دوم تحصیلی سال ۱۳۵۸-۱۳۵۹ تعطیل شد. امام خمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی بر تصفیه حساب استادان مبلغِ فرهنگ و تفکرات غرب و شرق از آموزش عالی و آموزش و پرورش کشور و اسلامی کردن فضای دانشگاه‌ها و تجدید نظر در کتاب‌های درسی تاکید کردند و به دنبال این تاکیدات، شورای انقلاب اسلامی که به فرمان امام از تاریخ ۲۲ دی ۱۳۵۷ عهده‌دار همه امور انقلاب اسلامی شد از تاریخ ۱۵ خرداد ۱۳۵۹ که همزمان با پایان نیمسال دوم تحصیلی ۱۳۵۸-۱۳۵۹ بود، نظام آموزش عالی را به مدت نامعلومی تعطیل کرد، این اقدام در تاریخ سیاسی انقلاب اسلامی به «انقلاب فرهنگی» معروف شد. از تابستان ۱۳۵۹ روند تخلیه خوابگاه‌های دانشجویی و بررسی سوابق اساتید دانشگاه‌ها آغاز شد که این اقدام در برخی دانشگاه‌ها با مقاومت و درگیری‌های فیزیکی بین ماموران حراست دانشگاه‌ها و دانشجویان منتقدِ به خشونت کشیده شد. دهه ۱۳۲۰ انجمن اسلامی دانشجویان ایران در تقابل با افکار مارکسیستی و ضد دینی حاکم بر دانشگاههای عصر پهلوی تشکیل شد. جمعی از دانشجویان دانشکده علوم پزشکی دانشگاه تهران در سال ۱۳۲۱ اولین انجمن اسلامی دانشجویی را تاسیس کردند. حشمت‌الله آزاده یکی از بنیانگذاران انجمن اسلامی دانشجویان در دهه ۱۳۲۰ در کتاب خاطراتش نوشت: «از آنجایی که مسجد دانشگاه تهران در آن سال‌ها هنوز ساخته نشده بود، بچه‌های دانشکده پزشکی نماز جماعت را در راهروها و زیرپله‌های دانشکده اقامه می‌کردند و هر روز مورد تمسخر و اذیت و آزار جریان چپ مارکسیستی در دانشگاه قرار می‌گرفتند. ما دانشجویان اسلامگرای دانشکده پزشکی به این نتیجه رسیدیم که در کشور اسلامی زندگی می‌کنیم که قاطبه آن مسلمان هستند. چطور می‌شود که جریان حداکثری ما در سطح شهر تهران و در دانشگاه تهران مورد آزار و اذیت قرار ‌می‌گیرد و این‌گونه شد که انجمن اسلامی دانشجویان را تاسیس کردیم.» پس از تاسیس انجمن اسلامی در دانشکده پزشکی، دانشکده فنی دانشگاه تهران نیز توسط جمعی از دانشجویان این دانشگاه تاسیس شد و به دنبال آن، انجمن‌های اسلامی در بقیه دانشگاه‌های کشور تشکیل شد. دهه ۱۳۳۰ انجمن‌های اسلامی دانشگاه‌ها به مرور زمان خود را به عنوان تشکلی اسلامی در دانشگاه‌های عصر پهلوی تثبیت و نهادینه کرد و نقشی تاثیرگذار در تحولات سیاسی و اجتماعی دهه ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ و بعد از آن بر جای گذاشت. اولین عرصه خودنمایی دانشجویان عضو انجمن‌های اسلامی در دومین سال دهه ۱۳۳۰ و در جریان اعتراضات دانشجویی به حضور ریچارد نیکسون سی و ششمین معاون رییس‌جمهور آمریکا در دانشگاه تهران و اعطای دکتری افتخاری توسط محمدرضا شاه پهلوی به او رقم خورد. این واقعه در تاریخ ۱۶ آذر ۱۳۳۲ چهار ماه بعد از کودتای سیاسی - نظامی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه دکتر محمد مصدق اتفاق افتاد. اعتراضات دانشجویان مسلمان به این حضور در اعتراض به رفتار تبعیض‌آمیز مقامات سیاسی آمریکا با شهروندان ایرانی شکل گرفت که البته با دخالت گارد ارتش به خشونت کشیده شد و آذر شریعت‌رضوی، مصطفی بزرگ‌نیا و احمد قندچی هدف گلوله‌های رژیم پهلوی قرار گرفتند و به شهادت رسیدند. شریعت‌رضوی و بزرگ‌نیا عضو شورای مرکزی سازمان جوانان حزب توده و قندچی از طرفداران جبهه ملی ایران و دکتر محمد مصدق بودند. دکتر علی شریعتی که پنج سال قبل از این اتفاق تلخ در تاریخ ۲۴ تیر ۱۳۳۷ با پوران، خواهرِ آذر (مهدی) شریعت‌رضوی ازدواج کرده بود، مدتی بعد از قتل این سه دانشجو، برای گرامیداشت اقدام شجاعانه، به آنان لقب «سه آذر اهورایی» داد. دهه ۱۳۴۰ آیت‌الله مرتضی مطهری پس از ترور حسنعلی منصور به دست محمد بخارایی از اعضای شورای مرکزی جمعیت فداییان اسلام و از دوستان صمیمی حجت‌الاسلام والمسلمین سید مجتبی میرلوحی معروف به سید مجتبی نواب‌صفوی در اول بهمن ۱۳۴۳ با اعضای انجمن اسلامی دانشجویان آشنا شد و در برخی جلسات آنان حضور یافت و سخنرانی کرد. حضور آیت‌الله مطهری در کسوت استادی در دانشکده الهیات تهران تاثیر بسزایی در آشنا شدن اعضای انجمن اسلامی علوم پزشکی و دانشکده فنی تهران با عقاید و اندیشه‌های ایشان گذاشت. اولین کنگره انجمن‌های اسلامی دانشجویان دانشگاهها با مشارکت ۱۳ انجمن و با حضور آیت‌الله مرتضی مطهری و آیت‌الله محمد مفتح در سال ۱۳۴۰ برگزار شد و دومین کنگره این تشکل صنفی با اضافه شدن چهار انجمن جدید در سال ۱۳۴۱ تشکیل شد. حضور مطهری و مفتح در بین دانشجویان دانشگاه تهران به نمادی عینی از پیوند دانشگاه و حوزه‌های علمیه مبدل شد و اعضای انجمن‌های اسلامی دانشگاه‌ها نقش پر رنگ‌تری در تحولات سیاسی و اجتماعی دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ ایفا کردند. دهه ۱۳۵۰ با پایان عصر پهلوی، بنیانگذار نظام سیاسی جدید ایران با تکیه بر تز «وحدت کلمه» رهبران طیف‌های مختلف سیاسی، چپ، اسلامی، سوسیالیزم، مجاهدین خلق و توده‌ای را جذب کرد و کم نظیرترین مدل رهبری یک روحانی شیعه را به رخ نظام شرق و غرب کشید. ایشان پس از پیاده کردن تز وحدت کلمه در عرصه سیاست، سراغ حوزه فرهنگ و دانشگاه‌ها رفت و در بهار و تابستان ۱۳۵۸ در دیدار هیات موسس مرکز هماهنگی انجمن‌های اسلامی، دانشجویان عضو انجمن‌های اسلامی دانشگاه‌های تهران و اعضای انجمن‌های اسلامی دانشجویان سراسر کشور، «وحدت» و «تحکیم وحدت» را رمز موفقیت جنبش دانشجویی در گذر از غرب و شرق‌زدگی دانستند. دانشجویان مسلمان دانشگاه‌های کشور هم که با عنوان انجمن‌های اسلامی و سازمان‌های دانشجویی مشغول فعالیت‌های سیاسی بودند به این پیام بنیانگذار جمهوری اسلامی لبیک گفتند و تشکل‌های خود را تحت نام جدید «تحکیم وحدت» متحد کردند و فعال‌تر از قبل در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی کشور مشارکت کردند و به عنوان بازوی نظام در عرصه دانشگاهی از سال ۱۳۶۱ سکاندار فعالیتهای سیاسی دانشجویان کشور شدند. هیات موسس مرکز هماهنگی انجمن‌های اسلامی با حضور نمایندگان طیف‌های فکری دفتر تحکیم وحدت شامل حبیب‌الله بی‌طرف، محسن میردامادی، ابراهیم اصغرزاده، محمدعلی سیدی‌نژاد و محمود احمدی‌نژاد تشکیل شد. این هیات به نمایندگی از جنبش دانشجویی ماموریت پیدا کرد زمینه تشکیل اتحادیه انجمن اسلامی دانشگاههای کشور را به وجود آورد. ترکیب اعضای هیات موسس به این ترتیب بود: محسن میردامادی از دانشگاه پلی تکنیک، ابراهیم اصغرزاده از دانشگاه شریف، حبیب‌الله بیطرف از دانشگاه تهران، محمدعلی سیدنژاد از دانشگاه تربیت معلم و محمود احمدی‌نژاد از دانشگاه علم و صنعت. هر پنج عضو هیات موسس اردیبهشت ۱۳۵۸ به دیدار رهبر فرزانه انقلاب اسلامی رفتند و نظرات و دیدگاه‌های‌شان را با ایشان در میان گذاشتند. امام هم بعد از توصیه‌ها و سفارش‌های مختلف به آنان گفتند: «بروید و تحکیم وحدت کنید.» اعضای هیات موسس مرکز هماهنگی انجمن‌های اسلامی از امام درخواست کردند نمایندگانی را از طرف خودشان به این تشکل دانشجویی معرفی کنند که ایشان هم اکبر هاشمی رفسنجانی و سید علی خامنه‌ای را به عنوان نمایندگان ولی‌فقیه در دانشگاه‌ها و در دفتر تحکیم وحدت معرفی کردند. به پیشنهاد حجت‌الاسلام خامنه‌ای شورایی ناظر متشکل از سید محمود موسوی خوئینی‌ها، محمد مجتهد شبستری، سید ابوالحسن بنی صدر و حسن حبیبی بر عملکرد دفتر تحکیم وحدت نظارت کردند. هیات موسس دفتر تحکیم در کنار شورای مذکور اساسنامه و مرامنامه صنفی خود را تدوین و به تصویب همه اعضا رساندند. اعضای انجمن‌های اسلامی دانشجویان کشور در شهریور ۱۳۵۸ نشست ۱۰ روزه‌ای را در تهران برگزار کردند و مواد اساسنامه و مرامنامه دفتر تحکیم وحدت را به اطلاع و تصویب دوستان دانشجوی‌شان رساندند. آنان در پایان نشست خود به دیدار امام خمینی در شهر قم رفتند و پس از سخنان مهم امام، اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان دانشگاه‌های سراسر کشور یا همان دفتر تحکیم وحدت تاسیس شد. خبر این دیدار با دو روز تاخیر در روزنامه‌های کیهان و اطلاعات که خود با حکم آیت‌الله احمد آذری قمی دادستان وقت انقلاب اسلامی کشور درگیر تعیین تکلیف اموال منقول و غیرمنقول هر دو روزنامه و مصادره بقیه اموال موسسان و اداره کنندگانِ خود یعنی عباس مسعودی و مصطفی مصباح‌زاده به نفع بنیاد مستضعفان و جانبازان بودند، منتشر شد. روزنامه کیهان در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۵۸ خبر این دیدار را اینگونه منتشر کرد: «با پایان یافتن سمینار تحکیم وحدت دانشجویان مسلمان دانشگاه‌ها که با شرکت نمایندگان انجمن‌های اسلامی دانشجویان و سازمان‌های دانشجویان مسلمان سراسر کشور در دانشگاه پلی‌تکنیک تشکیل شده و به مدت یک هفته ادامه داشت، شرکت‌کنندگان به شهر قم رفته و به حضور امام رسیدند و گزارش کار خود را به اطلاع ایشان رساندند و سخنان و پیشنهادات رهبر انقلاب اسلامی را گوش کردند.» محسن میردامادی از اعضای هیات موسس مرکز هماهنگی انجمن‌های اسلامی در خاطره‌ای از دیدار دانشجویان با امام، گفت: «با توجه به وضعیت دانشگاه‌ها و تحرکاتی که دانشجویان جبهه مقابل در برابر انقلاب اسلامی داشتند، نوعی نیاز به کانونی برای تمرکز فعالیت دانشجویان مسلمان احساس می‌شد که با فراگیر بودنش به تجمیع توان نیروهای انقلابی، در راستای دفاع همه جانبه از انقلاب اسلامی بپردازد. البته علاوه بر این مسایل، ضعف عملکرد دولت موقت نیز عاملی برای تشکیل دفتر تحکیم وحدت بود زیرا سبب پدید آمدن جریان‌های افراطی در سطح جامعه و نیز در دانشگاه‌ها می‌شد، که عمده علل آن عدم توانایی دولت موقت در برآوردن خواسته‌هایشان بود فعالیت تشکل‌های دانشجویی معاند به همراه ضعف دولت موقت، در برآورده کردن خواسته‌های دانشجویان، دست به دست هم داده و نوعی نیاز برای تشکیل تشکلی فراگیر و دانشجویی را پدید آورده بودند. برای مقابله با این وضعیت، دانشجویان درصدد برآمدند که یک جریان متشکل دانشجویی ایجاد کنند و به نحوی خود را با امام مرتبط نمایند، از امام رهنمود بگیرند و آن را در دانشگاه‌ها دنبال کنند، در حقیقت گمشده خودشان را در ارتباط با امام و پیاده کردن نظرات ایشان در دانشگاه‌ها می‌دیدند و فکر می‌کردند با این روش از اثرات سوء عملکرد دولت موقت در میان قشرهای جوان جامعه و دانشگاهیان که نوعا جمعیت‌های پرشوری بودند و نگرش و دیدگاه‌های امام را می‌پسندیدند می‌توان جلوگیری کرد. این مساله منجر به انتخاب نمایندگانی از طرف انجمن‌های اسلامی دانشجویان سراسر کشور شد که خدمت حضرت امام (ره) برسند و مسایل را طرح کنند.» ریشه انشعاب ابراهیم اصغرزاده نماینده دانشگاه شریف در دفتر تحکیم وحدت در هیات موسس مرکز هماهنگی انجمن‌های اسلامی، با پخش این خبر بین دانشجویان که آمریکا قصد دارد برای باز گرداندن محمدرضا شاه و خروج اسناد محرمانه و سری از سفارت کشورش در ایران از طریق پاویون فرودگاه مهرآباد، خطر توطئه سفارت آمریکا در ایران را برای دوستانش تشریح کرد. او در نشست هیات موسس پیشنهاد مهمی داد. اصغرزاده گفت: «پیشنهادی دارم، در اعتراض، سفارت آمریکا را تسخیر و دیپلمات‌های آمریکایی را برای مدت کوتاهی گروگان بگیریم.» در این جمع پنج نفره محسن میردامادی از دانشگاه پلی تکنیک و حبیب‌الله بیطرف از دانشگاه تهران موافق پیشنهاد اصغرزاده اما محمدعلی سیدنژاد از دانشگاه تربیت معلم و محمود احمدی نژاد از دانشگاه علم و صنعت مخالف پیشنهاد او بودند. احمدی‌نژاد در مخالفت با پیشنهاد اصغرزاده، گفت: «خطر آمریکا را قبول دارم اما چه کسی گفته است که خطر آمریکا از خطر شوروی جدی‌تر است؟ چه کسی گفته است که مبارزه با سرمایه‌داری و امپریالیسم از مبارزه با کمونیسم مهم‌تر است؟ اگر هم بنا بر تسخیر باشد، تسخیر سفارت شوروی بر تسخیر سفارت آمریکا ارجح است، ما مخالفیم.» با عدم توافق اعضا، اصغرزاده، میردامادی و بیطرف برای عملی کردن برنامه خود، رحیم باطنی از دانشگاه ملی و رضا سیف‌اللهی از دانشگاه شریف را با خود همراه کردند و تشکلی به نام «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» تشکیل دادند. این تشکل برای اجرایی کردن ایده اصغرزاده «شورای بازو» متشکل از علی‌اصغر زحمتکش، عباس عبدی، سید محمدهاشمی اصفهانی، اکبر رفان، محمدرضا خاتمی، محسن امین‌زاده، رحمان دادمان، شمس‌الدین وهابی، وفا تابش، محمد نعیمی‌پور، حسین شیخ‌الاسلام، فروز رجایی‌فر، معصومه ابتکار، احمد حسینی و حسین کمالی را تشکیل داد و با تقسیم کار بین اعضا، طرح تسخیر سفارت آمریکا را پیاده کرد و بدین ترتیب اولین انشعاب در دفتر تحکیم وحدت کلید خورد غافل از اینکه سرنوشت این تشکل دانشجویی در سالهای بعد چه خواهد شد؟ سابقه تسخیر سفارت آمریکا برای اولین بار در سومین روز از پیروزی انقلاب اسلامی در تاریخ ۲۵ بهمن ۱۳۵۷ در اقدام خودسرانه یک نصف روز توسط اعضای سازمان چریک‌های فدایی خلق، اشغال شد اما با اطلاع امام از این اقدام، به سرعت واکنش نشان دادند و دستور خروج چریک‌ها از سفارت را صادر کردند و ابراهیم یزدی، وزیر وقت امور خارجه دولت موقت به همراه حجت‌الاسلام سید محمود موسوی خوئینی‌ها و نیروهای‌شان چریکهای فدایی خلق را از سفارت بیرون کردند. اما ۲۶۳ روز بعد از این واقعه و انشعاب دانشجویان مسلمان پیرو خط امام از دفتر تحکیم وحدت در تاریخ ۱۳ آبان ۱۳۵۸ در اقدامی مشابه، سفارت آمریکا به دست دانشجویان مسلمان پیرو خط امام سقوط کرد و امام امت نیز با تایید این اقدام و حمایت از دانشجویان، عنوان «لانه جاسوسی» را بر سفارت آمریکا گذاشتند و تسخیر این سفارتخانه را هم‌طراز «انقلاب دوم» توصیف کردند. دلایل تسخیر امام یک روز بعد از تسخیر سفارت آمریکا در ایران در ۱۳ آبان ۱۳۵۹ توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در جمع کارکنان بیمه مرکزی ایران در قم دلیل حمایت‌شان از این اقدام دانشجویان را این گونه تشریح کردند: «... و آن مرکزی هم که جوان‌های ما رفتند گرفتند - آن طور که اطلاع دادند - مرکز جاسوسی و مرکز توطئه بوده است. امریکا توقع دارد که شاه را ببرد به آنجا مشغول توطئه، پایگاهی هم اینجا برای توطئه درست کنند و جوان‌های ما بنشینند و تماشا کنند. باز ریشه‌های فاسد به فعالیت افتاده بودند که ما هم دخالتی بکنیم و جوان‌ها را بگوییم که شما بیرون بیایید از آنجایی که رفتند. جوان‌ها یک کاری کردند برای اینکه دیدند، آخر ناراحت کردند این جوان‌ها را. حالا که این لانه فساد کشف شده است، خیلی چیزها برای ملت ما باید کشف بشود. آنجا دستگاه‌های جاسوسی زیاد، مع‌الأسف در ظرف چند ساعتی که نتوانستند این جوان‌های عزیز ما، درها را درست باز بکنند. برای اینکه درها جوری بوده است که قابل باز کردن نبوده است، رمزهایش را نمی‌دانستند اینها. در آن زیرزمین‌های بزرگ، اسناد بزرگی که از جاسوسی‌شان بوده است. از جنایت‌هاشان بوده است، از خائنینی بوده است که با آنها همکاری داشتند به کلی از بین بردند، تمام را به مثل پودر گرفتند درآوردند کاغذها را. مع ذلک یک مقداریش را که دیگر فرصت برایشان نشده است که از بین ببرند، دست دوم و سومش مانده است که برای کشف اینها و فهم اینکه اینها چه هست، محتاج به کارشناسان است. این جوان‌ها خودشان نمی‌دانند، لکن آن مقداری که می‌توانند می‌خواهند ارائه بدهند و ارائه می‌دهند، لکن بسیاری از آنها کارشناس لازم دارد، رمز است. خیلی از جعبه‌ها را، صندوق‌هایی که در آنجا هست رمز است، و باز کردنش محتاج به اینکه کارشناس باشد. اینها یک مرکز توطئه و مرکز جاسوسی در مملکت قرار دادند. ‌ ‌سفارتخانه‌ها حق ندارند که ـ حفاظتشان با خود دولت است ـ تفنگدار وارد کنند و اینها تفنگدارها در آنجا داشتند، اسلحه‌ها در آنجا داشتند. سفارتخانه‌ها حق ندارند که جاسوسی کنند، توطئه بکنند و اینها جاسوسی می‌کردند. در سفارتی که در ایران است یک توطئه‌هایی بود که حالا کشف شده است. و با وجود این توطئه‌ها نمی‌شود گفت که ملت بنشینند و نگاه کنند و آنها هر کاری که می‌خواهند بکنند. از این جهت خود آمریکا منشأ این امور است، منشأ کارهایی که انجام گرفته است، می باشد و در مقابلِ آن کارهای ناحقی است که آمریکا طرف چندین سال با ما کرده است و ما دیگر نمی‌توانیم کارهایی که آنها می‌خواهند انجام بدهند تحمل کنیم. از این جهت باید آمریکا بفهمد که دیگر وقت آن ظلم‌ها گذشته است و باید حساب کار خودش را بکند و اگر ما دیدیم که بیشتر از این می‌خواهد جلو برود، ما هم کارهایی داریم که به ضرر آمریکا تمام خواهد شد.» خاطره تسخیر آیت‌الله سید محمد موسوی خوئینی‌ها که در آن مقطع فرماندهی کمیته‌های انقلاب را بر عهده داشت نیز در کتاب «گنجینه دل» در خاطره‌ای از چگونگی اطلاع امام و برخورد ایشان با تسخیر سفارت آمریکا، نوشت: ‌ «در قضیه اشغال لانۀ جاسوسی با احمد آقا تماس گرفتم تا موضوع را به امام بگویند، گفتند: «گوشی را نگه‌دار، زیرا امام مشغول نماز هستند؛ بین دو نماز ظهر و عصر از امام سؤال کردند و امام پاسخ دادند: «جای بسیار خوبی را گرفته‌اید، محکم نگه دارید. در قضیه تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، دانشجویان عزیز بر روی نقطه حساس انگشت گذاشتند. مرکز جاسوسی آمریکایی‌ها که تحت پوشش سفارتخانه اداره می شد، علاوه بر این که با تمامی گروه‌های ضد انقلاب داخلی ارتباط داشت و آن‌ها را در جهت براندازی نظام نوپای اسلامی سازماندهی می‌کرد، یکی از مراکز عمده توطئه علیه مسلمانان منطقه محسوب می‌شد.» لذا حضرت امام عمل قهرمانانه دانشجویان در تسخیر لانه جاسوسی را مورد تائید و تقدیر قرار دادند و آن را «انقلاب دوم» خواندند. تسخیر سفارت آمریکا در ایران و گروگانگیری دیپلمات‌های آمریکایی که ابتدا قرار بود ۴۸ ساعت طول بکشید بعد از ۴۴۴ روز در تاریخ ۳۰ دی ۱۳۵۹ پایان یافت. دهه ۱۳۶۰ و ۷۰ و ... دفتر تحکیم وحدت از بدو تاسیس منشاء اقدامات بزرگ سیاسی و اجتماعی بود که مهمترین آنها تسخیر سفارت آمریکا در ایران، مدیریت انقلاب فرهنگی در دانشگاهها، مشارکت در دوران دفاع مقدس و اهدای شهدای دفاع مقدس از جمله محمدابراهیم همت و مهدی باکری به جبهه‌های جنگ، مشارکت فعال در هفتمین و هشتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، حوادث تلخ منجر به قتل‌های زنجیره‌ای، حمله نیروی انتظامی به کوی دانشگاه تهران و ... بود. این تشکل بزرگ دانشجویی با پایان جنگ تحمیلی و آغاز کار دولت حجت‌الاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی معروف به دولت سازندگی با نگاه انتقادی به این دولت وارد میدان سیاست شد و با همین رویکرد در هفتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در دوم خرداد سال ۱۳۷۶ شرکت کرد و در حمایت از حجت‌الاسلام سید محمد خاتمی وارد کارزار انتخابات شد. تیر خلاص دفتر تحکیم وحدت از سال ۱۳۷۰ دستخوش تغییرات و انشعابات بیشتری شد. اوج تغییرات این دفتر از پس از تشکیل بسیج دانشجویی در دوم آذر ۱۳۶۷ اتفاق افتاد. برخی از اعضای دفتر تحکیم وحدت در سال ۱۳۷۰ از این تشکل جدا شدند و به عضویت بسیج دانشجویی دانشگاه‌ها درآمدند. پس از ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای و کوی دانشگاه تهران در سال ۱۳۷۸ انجمن‌های اسلامی مستقل دانشجویان نیز از دفتر تحکیم وحدت جدا شد. اما مهمترین انشعاب در دفتر تحکیم وحدت تشکیل دو طیف شیراز و علامه در سال ۱۳۸۰ و غیرقانونی خوانده شدن طیف علامه در پنجم بهمن سال ۱۳۸۷ توسط دبیرخانه هیات‌های مرکزی نظارت بر تشکل‌های اسلامی دانشگاهیان وزارتخانه‌های علوم، تحقیقات و فناوری و بهداشت درمان و آموزش پزشکی در دولت اتفاق افتاد. با تعطیل شدن طیف علامه و حذف دانشجویان و تشکل‌های دانشجویی اصلاح‌طلب، دفتر تحکیم وحدت از اولین دولت محمود احمدی‌نژاد تحت کنترل جریان اصولگرا درآمد. سرنوشت هسته تسخیر سرنوشت دانشجویانی که ایده تسخیر سفارت آمریکا در میان‌شان مطرح شد جالب توجه است. محمود احمدی‌نژاد قبل از پیروزی در رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴، دو سال شهردار تهران بود. او در مرداد ۱۳۸۴ با پیروزی در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، ششمین رییس جمهور ایران شد و یک دوره دیگر هم به عنوان رییس جمهور، سکاندار قوه مجریه کشور ماند و در پایان دوره دوم ریاست جمهوری با حکم مقام معظم رهبری به عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام درآمد. محسن میردامادی با رای مردم به ششمین دوره مجلس شورای اسلامی راه یافت و رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی این مجلس شد. او در مقام دبیر کل حزب مشارکت ایران اسلامی به یکی از چهره‌های مطرح جریان اصلاحات بدل شد اما از زمان لغو مجوز حزب مشارکت در دولت محمود احمدی نژاد تاکنون فعالیت سیاسی رسمی ندارد. حبیب الله بیطرف در کابینه اول و دوم سیدمحمد خاتمی وزیر نیرو بود. حسن روحانی در دولت دوازدهم او را به عنوان وزیر پیشنهادی نیرو به مجلس معرفی کرد اما نتوانست رای اعتماد نمایندگان مجلس را بدست بیاورد. او یک مدیر اجرایی در حوزه اقتصادی است و حضور چندانی در فعالیت‌های سیاسی ندارد. در حال حاضر نیز بیشتر به فعالیت‌های دانشگاهی و اقتصادی مشغول است. ابراهیم اصغرزاده نماینده دوره سوم مجلس شورای اسلامی اما در پایان دوره سرنوشت خوبی نداشت و کارش به زندان کشید. صلاحیت او برای دوره چهارم مجلس رد شد و بعدها هیچ وقت نتوانست نظر شورای نگهبان را جلب کند. اصغرزاده برای انتخابات ریاست جمهوری نیز کاندید شد ولی هر بار صلاحیتش تایید نشد. او وارد اولین دوره شورای شهر تهران شد. انتقادات تند و تیز او از مدیریت شهر جنجال‌های زیادی در شورا به وجود آورد که در نهایت به انحلال شورای اول منجر شد. اگرچه این روزها خبر خاصی از او شنیده نمی‌شود، اما منتقد بودن بخشی از هویت اصغرزاده است. محمدعلی سیدنژاد که برخلاف احمدی نژاد، به کمک دوستانش در سفارت آمریکا رفت بعد از مدتی از آنان جدا شد و اکنون سرگرم فعالیت‌های فرهنگی و اقتصادی است. رحیم باطنی هم مانند سیدنژاد در سیاست، چهره‌ای کمتر مطرح از خود نشان داد و مدتی معاون جهاد دانشگاهی و چند سالی کارمند وزارت نیرو بود. رضا سیف الهی در ابتدای دهه هفتاد با حکم مقام معظم رهبری، اولین فرمانده نیروی انتظامی شد. او بعدها به مجمع تشخیص مصلحت نظام رفت و بعد از مدتی مسؤولیت معاونت دبیر شورای عالی امنیت ملی بر عهده‌اش گذاشته شد که تا سال ۱۳۹۷ در این مسوولیت حضور داشت. منابع: تاریخ ریشه هویت ماست، سایت دفتر تحکیم وحدت صحیفه امام، جلد ۱۰، ص ۶۴ – ۷۳ و ص ۴۱۲ و ۴۱۳ ایستاده در برابر خویش؛ بازخوانی سه دهه عملکرد و مواضع دفتر تحکیم وحدت انتهای پیام