عرفان زندگیساز، عرفان زندگیسوز /نگاهی به زندگی آیت الله سید علی آقای قاضی
23 آبان 1391 ساعت 6:50
مرحوم آقای قاضی یك سر سوزن از انجام واجبات و ترك محرمات، از انجام مستحبات و ترك مكروهات خارج نمیشد و از بعضی جریانهای تصوف انحرافی و عرفاننمایان و عارفنمایانی مبرا بود كه قائلند انسان از یك جایی نیاز به شریعت ندارد. ایشان بر اساس شریعت عمل میكرد؛ چه در حدوث حقایق سلوكی و چه در بقاء حقایق سلوكی.
كنگرهی بزرگداشت مرحوم آيتالله قاضی، فقیه و عارف برجستهی معاصر، چند روز پیش در شهر تبریز برگزار و در آن، متن سخنان رهبر انقلاب در دیدار با اعضای ستاد این كنگره قرائت شد. حضرت آیتالله خامنهای در این سخنان اشاره كرده بودند كه مرحوم آقای قاضی نه فقط برای علما و خواص بلكه میتواند الگوی عموم مردم باشد. با حجتالاسلام دكتر محمدجواد رودگر، رئیس پژوهشكدهی دینپژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به گفتوگو نشستیم تا زوایا و مختصات عرفانی مرحوم آیتالله قاضی را بهتر بشناسیم:
نكتهی قابل توجه سخنان رهبر انقلاب در جمع اعضای ستاد كنگرهی بزرگداشت مرحوم آیتالله سید علی آقای قاضی، الگوبودن آن عالم ربانی علاوه بر خواص، برای عموم مردم و جامعه است. به نظر شما با توجه به مقام رفیع و ویژهی مرحوم آقای قاضی در بین علما و عرفای شیعه، جنبههای الگوگیری از ایشان كدام است؟
الگو -همانطور كه از نامش پیدا است- وقتی الگو است كه به صورت تمامعیار و همهجانبه قابلیت پیروی و پیادهسازی در متن زندگی افراد و جامعه داشته باشد. یعنی مردم بتوانند آن را در همهی ابعاد و ساحتها سرمشق زندگی خود قرار دهند؛ چه در ساحتهای عقلانی و مباحث مربوط به جهانبینی و منطق فكری و فلسفهی حیات و چه در اخلاق و سلوك و معنویت و تربیت روحی و باطنی، و چه در مقولهی اجتماعیات و تبعیت از احكام الهی و باید و نبایدهای دینی.
مرحوم آیتالله قاضی رضواناللهتعالیعلیه از آنجا كه یك شخصیت تربیتیافته در مكتب اهلبیت علیهمالسلام و تجلیگاه آموزههای وحیانی به شمار میرفت، از شخصیت جامعی برخوردار بود كه هم برای خواص جامعه و هم برای تودهها و مجموعهی آحاد مردم الگو بود.
چه ویژگیهایی در این شخصیت جامع وجود داشت كه حتی امروزه هم میتوان از آن الگو گرفت؟
یكی از ویژگیهای بارز ایشان كه در اثر مجاهدت و ریاضتهای علمی بود، یافتن این توفیق بود كه توانست یك اسلامشناس و عالِم دین و فقیه متأله و متبحری بشود و به «تفقه در دین» جامهی عمل پوشاند؛ یعنی همان تفقه مورد اشارهی آیهی ۱۲۲ سورهی توبه۱ كه عبارت است از تفقه در دین به معنی فهم عمیق، دقیق، همهجانبه و فراگیر در مجموعهی دین، هم در اصول و مبانی و اعتقادیات و هم در اخلاقیات و معنویات و هم در شرعیات و احكام دینی.
یك شخصیت اینچنینی در حد بسیار اعلا توانست از یك موقعیت ممتاز علمی برخوردار باشد و مدرّس خوبی در حوزههای مختلف دینی اعم از فقهی و اصولی و همینطور فلسفه و حكمت و كلام و عرفان و اخلاق و تربیت و سلوك باشد. چنین شخصیتی یقیناً میتواند یك الگوی مناسب برای كسانی باشد كه میخواهند در مسیر مستقیم سلوك علمی و عملی قرار بگیرند. مرحوم علامهی طباطبایی گفته بودند كه هرچه دارم، از میرزاعلی آقای قاضی است. این «هرچه دارم» فقط در حوزهی معنویت و آن كرامات وجودی به معنی سلوك عرفانی نیست، در حوزههای علمی هم هست. حتی بعضی بزرگان گفتهاند كه مرحوم علامهی طباطبایی این «روش تفسیر قرآن به قرآن» را نیز با الهام از روش تفسیری مرحوم قاضی توانست تحقق ببخشد.
راجع به مباحث علمی كه اشاره كردید، شنیده شده شرط حضور شاگردان در مباحث اخلاقی و عرفانی ایشان، اجتهاد بوده است.
بله، شرط بوده كه یا مجتهد باشند یا قریبالاجتهاد. ایشان معتقد بودند اگر كسی در وادی سیر و سلوك میآید، باید به دستورهای دینی و اخلاقی و مواعظ إشراف داشته باشد و عمل كند تا بتواند در یك جای ویژهای قرار بگیرد. وقتی فردی «سالك الی الله» میشود و این مسیر را طی میكند، این مسیر بسیار خطیر و خطرخیز است و مسیر آسانی نیست. اینجا اگر افراد از معرفت دینی درست و دقیقی برخوردار نباشند و اجتهاد در حوزهی شریعت اسلامی نداشته باشند، چهبسا گرفتار لغزشهای سخت و سنگینی بشوند.
از طرف دیگر مباحث عرفانی، یك معارف ثقیل و سنگین علمی و عملی است. افراد اگر اجتهاد دینی نداشته نباشد، در این راه و در دیدن منازل سلوكی و كشف و شهودی كه برایشان واقع میشود و در الهاماتی كه پیش میآید، ممكن است دچار تلبسات ابلیسی و توهمات و تخیلات بشوند و گرفتار گردند، چون هر منزلی برای خود یك دنیایی دارد و این افراد اگر واقعاً با شریعت مبین اسلام آشنا نباشند، گرفتار خواهند شد.
مرحوم آقای قاضی یك سر سوزن از انجام واجبات و ترك محرمات، از انجام مستحبات و ترك مكروهات خارج نمیشد و از بعضی جریانهای تصوف انحرافی و عرفاننمایان و عارفنمایانی مبرا بود كه قائلند انسان از یك جایی نیاز به شریعت ندارد. ایشان بر اساس شریعت عمل میكرد؛ چه در حدوث حقایق سلوكی و چه در بقاء حقایق سلوكی.
مكتب تربیتی و عرفانی مرحوم آقای قاضی چگونه است و مهمترین ویژگیهای آن چیست؟
مكتب تربیتی مرحوم آقای قاضی در حوزهی سلوك عرفانی و معنوی، مكتب برگرفته از كتاب و سنّت بود. ایشان یكی از نمایندگان مكتب عرفانی تشیّع به حساب میآمد و حقیقتاً ترجمان عرفان وحیانی یا قرآنی و اهلبیتی بود. عرفان وحیانی، عرفان زندگی است، عرفان زندگیساز است و نه عرفان زندگیسوز. عرفان زندگیگرا است و نه زندگیگریز. عرفانی است كه با فرهنگ و تمدن و سیاست و تدبیر صحیح جامعه بیگانه نیست و از آن طرف عرفانی است كه با ظلم و فساد و نظامهای سلطه درگیر است. یك عرفان درونگرا نیست كه افراد را فارغ از مسئولیتهای اجتماعی و تعهداتی تربیت كند كه نسبت به حیات اجتماعی دارند.
اگر بخواهیم به دنبال مصادیق این بحث باشیم، آیا مصداقهایی در حیات ایشان سراغ داریم كه این جلوه از عرفان شیعی را به نمایش گذاشته باشد؟
بله، مراقبههای معنوی ایشان در حوزههای سلوكی و تربیتی بسیار قابل توجه است. ایشان در عین حالی كه خودشان به لحاظ اقتصادی یك زندگی سخت و دشواری داشتند، اما با فقرا و محرومان و مستضعفان جامعه در ارتباط بودند و از آنها دستگیری میكردند. كارگشایی میكردند و به حوائج مردم توجه و با مردم تعامل داشتند. این نكتهی مهمی بود كه مرحوم قاضی در زندگی خود داشتند. ایشان از استادان بزرگ خودشان الهام گرفته بود و اینگونه تربیت شده بود؛ مثل مرحوم سید احمد كربلایی، شیخ محمد بهاری همدانی و هم همینطور از امثال مرحوم ملاحسین قاضی همدانی تا سید علی شوشتری و دیگران كه همهی از مردان بزرگ مكتب عرفانی شیعی و اهلبیتی بودند.
مرحوم قاضی همچنین در متن مسائل اجتماعی و سیاسی بود و آگاهی كامل به زمانه داشت. همچنین ایشان برای خودش ذكرهایی داشت. حتی جایی آودهاند كه دههی سوم ماه مبارك رمضان حال و هوای خاص خود را داشت و یك رازهایی داشت كه كسی به آن رازها پی نبرد. همهی كارها را طوری تنظیم میكرد كه نمازهای اول وقت و نماز جماعت برقرار باشد. دائماً با افراد مختلف جامعه در ارتباط بود.
منطق عرفانی شخصیتهایی همچون مرحوم قاضی بر اساس آیهی ۳۷ سورهی نور شكل و شاكله یافته است: «رِجَالٌ لا تُلْهِیهِمْ تجَارَةٌ وَ لَا بَیْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ» مردان خدا، اولیاء الهی و عالمان ربانی، مردانی هستند كه در عین حالی كه اهل تجارت و سیاست هستند، حوزه میروند، دانشگاه میروند، خانه میروند، خیابان میروند، منزل میروند، مزرعه میروند، كارخانه میروند و همهجا حضور دارند، ولی در همان حال كسانی هستند كه همواره به یاد خدا هستند. افراد اگر این كارها را در راه خدا و انگیزهی الهی و قیام لِلّه انجام بدهند، همهی همینها مظهر و مصداق ذكر الله است و این نكتهای بسیار بنیادین و اساسی است.
در خصوص دغدغههای سیاسی و اجتماعی كه اشاره كردید، ظاهراً حضرت امام خمینی هم دیدار پر رمز و رازی در نجف با ایشان داشتند. درست است؟
بله، در آن دیدار مرحوم قاضی با ظرافت خاصی به حوادث ایران و جریان استبداد و نظام حاكم بر ایران اشاره كردند و این را كه نظام باید برچیده شود و یك نظام عادلانه جایگزین آن گردد. طرح این موضوع با مرحوم امام به این منزله است كه حضرت آقای قاضی نسبت به جامعهی خود و جامعهی ایران آگاهی داشتند.
عدهای از دانشجویان را خدمت مرحوم آیتالله بهجت بردیم. از ایشان مطالبه شد كه دانشجویان میخواهند شما نصیحتی داشته باشید. فرمودند به اینها بگویید به آنچه كه میدانند، عمل كنند، خدا روزیِ فهم و دانستن آنچه را كه نمیدانند نیز به آنها خواهد داد.
تاكنون دو ویژگی مربوط به مرحوم آقای قاضی را بیان كردید؛ یكی تلاش والای علمی آن بزرگوار و دیگری منطق عرفانی ایشان كه در متن زندگیشان بوده است. دربارهی ویژگیهای دیگر ایشان چه میتوان گفت؟
از دیگر ویژگیهای مرحوم قاضی كه به نظرم باید برای همگان سرمشق و سرلوحه قرار بگیرد، این بود كه بر اساس شریعت عمل میكرد. ایشان هیچ چیزی خارج از شریعت نداشت و از بعضی جریانهای تصوف انحرافی و عرفاننمایان و عارفنمایانی مبرا بود كه قائلند انسان از یك جایی نیاز به شریعت ندارد و امثال این موارد كه خود قصهی پرغصهای در حوزهی معنویت است. ایشان بر اساس شریعت عمل میكرد؛ چه در حدوث حقایق سلوكی و چه در بقاء حقایق سلوكی.
مرحوم آقای قاضی یك سر سوزن از انجام واجبات و ترك محرمات، از انجام مستحبات و ترك مكروهات خارج نمیشد. همهی دستورهای عملی ایشان هم بر اساس شریعت بوده است. شریعت نیز سالك را در هیچ جایی رها نمیكند و او را تنها نمیگذارد. اینجور نیست كه سالك در یك جایی به شریعت مراجعه كند و نتواند دستور سلوكی خودش را از شریعت دریافت كند. چنین چیزی اصلاً امكان ندارد و این نكتهی مهم عرفان و سلوك است كه «شریعت، خط قرمز سلوك صادق از سلوك كاذب است.»
مزار حضرت آیت الله سید علی قاضی طباطبایی در قبرستان وادی السلام شهر مقدس نجف
ویژگی دیگر مرحوم سیدعلی آقای قاضی، ولایتگرایی و امامتمحوری ایشان بوده است. این هم نكتهای بسیار ظریف و حساس است كه اگر كسی میخواهد سیر و سلوك كند، باید واقعاً پا جای پای امام خودش و ولی مطلق و حجةالله و خلیفةالله بگذارد و در آن مسیر باشد. اساساً با واسطهی آنها است كه افراد میتوانند حجابها را كنار بزنند و به حقایق وجودی برسند. در این صورت محبت افراد و سلوك و نماز و روزه و مناجات آنها و حتی سیاست و تجارت آنان «ولائی» خواهد بود و ولایت چتر گستردهای است كه همهی اضلاع و اجزای زندگی یك سالك را تحت پوشش قرار میدهد. سالك در واقع چشم به امام میدوزد و نگاه میكند كه ولیّ او چه گفته تا همان را عمل كند.
كسی كه بر اساس خط امامت و ولایت عمل كند، گرفتار انحرافها و خبطها و خطاها و بدعتها نخواهد شد، بلكه مثل سلمان فارسیها و ابوذر غِفاریها و میثم تمّارها و كمیل زیاد نخعیها عمل میكند. امثال مرحوم آقای قاضی از همین بزرگان یاد گرفتهاند كه چگونه در مقام سیر و سلوكشان در خط نبوت و رسالت و در خط امامت و ولایت قرار بگیرند. این جور نیست كه سیر و سلوك جدای از مقولهی امامت باشد. مرحوم علامهی طباطبایی كه خود از شاگردان مرحوم آقای قاضی بود، در كتاب «شیعه در اسلام» -كه مجموعهی مكاتبات و محاضرات و مراسلات ایشان است با هانری كُربَن فرانسوی- میفرماید كه امامت در شیعه سه شأن دارد؛ عقیدتی، باطنی و سیاسی. یعنی امام علاوه بر ارائهی منطق فكریِ درست به جامعه و ادارهی جامعه، به هدایت باطنی نیز اهتمام دارد و عرفان ولایی یعنی همین. مرحوم آقای قاضی اینچنین بودند.
ما برای مواجهه و مقابله با عرفانهای كاذب چگونه میتوانیم از شخصیتهایی همچون مرحوم قاضی بهره ببریم؟
ما با عرفانها و معنویتهای نوظهور و كاذب دو گونه میتوانیم برخورد كنیم؛ یكی برخورد سلبی و یكی ایجابی. جنبهی سلبی آن است كه این عرفانها را نقد كنیم. البته اینها «عرفان» نیستند و واژهی عرفان برای آنها به سرقت رفته است. در واقع معنی عرفان به لحاظ ماهوی ترور شده است. خیلی از این جریانها و جنبشهایی كه هیچ سنخیتی با عرفان ندارند، متأسفانه موسوم و موصوف به عرفان شده است. به هر حال گاهی كتابها و روشها و مبانی اینها را نقد میكنیم كه میشود كار سلبی.
یك برخورد دیگر هم ایجابی و اثباتی است. یعنی باید داشتههای خودمان را در اختیار و در دسترس نسل جوان قرار دهیم. ما از فرهنگ عرفانی بسیار غنی و قوی و معنوی برخورداریم و باید بتوانیم آن را با ادبیاتی نوآمد و به زبانِ زمانه و در قالبهای هنری و ادبی در اختیار مخاطبان قرار دهیم تا مصداق این نشویم كه «آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میكرد.» ما غنیترین معارف معنوی را داریم كه از هر جهتی میتواند فرد را به كمال، به آرامش و به مقام رضایت برساند و او را به شادیها و شادابیها و ابتهاج و انبساط روحی و درونی نائل آورد. مرحوم آقای قاضی در این جهت میتواند به عنوان یك الگوی ایجابی در برابر عرفانهای انحرافی قرار بگیرد.
رهبر انقلاب: يكى از برنامهها اين است كه عرفانهاى كاذب را در داخل دانشگاهها رخنه دهند... اگر كسى اسير و دچار اين بافتههاى بىاصل و اساسِ عرفانهاى كاذب شود واقعاً او را فلج ميكند. معيارى كه ما براى تحرك به سمت علوّ معنوى و روحى و تقرب به خدا داريم، تقواست، پرهيزگارى است، پاكدامنى است. (دیدار معلمان و اساتید دانشگاههای خراسان شمالی)
ما اگر حقیقتاً به دنبال عرفان و حقیقتاً در پی تعالی معنوی و خروج از این عالَم ماده و طبیعت و عالَم ناسوت و ورود و اتصال به عالم ملكوت هستیم، باید به قول بزرگان: «راه چنان رویم كه رهروان رفتند.» این راه معلوم است و رهروان و راهنماهایی دارد؛ چه در میان معصومین، از پیامبر عظیمالشأن اسلام تا عترت طاهرهی ایشان، و چه چهرههای عرفانی و اصحاب عرفانی و عالِمان عارف كه راه اینها هم روشن و شفاف است. مرحوم آقای قاضی یك عارف به معنی واقعی كلمه بودند.
رهبر معظم انقلاب نیز در بیانات خود برای كنگرهی بزرگداشت مرحوم قاضی و هم در فرمایشهایشان در جمع جوانان، دغدغههای خود را در خصوص عرفانهای كاذب عنوان كردند. البته بحث ایشان ناظر به عرفان عملی است و نه عرفان نظری. اینها نیاز به سلوك عملی و عرفان عملی دارند كه مبتنی بر تقوا است و مبتنی بر عبودیت و بندگی. مبتنی بر همین احكام و شریعت اسلامی است كه در همهی توضیحالمسائلها آمده و مبتنی بر دعا و نیایش در كتابهای دعایی است كه در مفاتیحالجنان و دیگر كتب ادعیه و مناجات آمده است. الحمدالله كتابهای خوبی مانند المراقبات مرحوم میرزا جوادآقا ملكی تبریزی و مواردی از این قبیل در دسترس همگان است. لذا چه به لحاظ دستورهای درست عملی برای سلوك در مراحل اولیهی عرفانی و معنوی چیزی كم نداریم و همه میتوانند استفاده كنند و چه در الگوهای رفتاری و سلوكی مثل مرحوم میرزا علی آقای قاضی و شاگردان ایشان مانند علامهی طباطبایی و آیتالله بهجت.
عدهای از دانشجویان را خدمت مرحوم آیتالله بهجت بردیم. از ایشان مطالبه شد كه دانشجویان میخواهند شما نصیحتی داشته باشید. فرمودند به اینها بگویید به آنچه كه میدانند، عمل كنند، خدا روزیِ فهم و دانستن آنچه را كه نمیدانند نیز به آنها خواهد داد. خدمت آیتالله حسنزاده آملی هم بودیم. از سیر و سلوك سؤال شد. فرمودند سه عنصر را در نظر بگیرید: از محرّمات اجتناب كردن، واجبات الهی را در حد میسور انجام دادن و روزی حلال به دست آوردن. اینها زیربنای سیر و سلوك معنوی است. پس راه، معلوم است و خود ما میدانیم كه مثلاً غیبتكردن، تهمتزدن، زخم زبان، حسادت، كینه، حرامخواری و مواردی از این قبیل حرام است.
پینوشت:
۱. «وَ مَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِی الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُون» شايسته نيست مؤمنان همگی (بسوی ميدان جهاد) كوچ كنند، چرا از هر گروهی از آنان، طايفهای كوچ نمیكند (و طايفهای در مدينه بماند)، تا در دين (و معارف و احكام اسلام) آگاهی يابند و به هنگام بازگشت به سوی قوم خود، آنها را بيم دهند؟ شايد (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند و خودداری كنند.
کد مطلب: 7975
آدرس مطلب: http://khatnews.com/vdcj.aeafuqehisfzu.html