توصيه مطلب 
 
کد مطلب: 67909
يکشنبه ۱۳ شهريور ۱۴۰۱ ساعت ۱۲:۲۴
رمزگشایی از ۲ تله اصلی؛
غرب چگونه نسخه "میخائیل گورباچف" را پیچید؟
بلافاصله پس از مرگ گورباچف، واکنش های بین المللی به این مساله آغاز شد و بسیاری از ناظران و تحلیلگران، تفسیرهای مختلفی را در مورد وی و حیات سیاسی او ارائه کردند. در واقع، هر کدام از تحلیلگران به جنبه ای خاص از نوعِ کنشگری وی در مقام آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی سابق پرداخته و می پردازند.
غرب چگونه نسخه "میخائیل گورباچف" را پیچید؟
به گزارش خط نیوز به نقل از جهان نيوز: "میخائیل گورباچف" آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی سابق و البته اولین و آخرین رئیس جمهور آن، در نخستین ساعات بامداد چهارشنبه گذشته، درگذشت. بلافاصله پس از مرگ گورباچف، واکنش های بین المللی به این مساله آغاز شد و بسیاری از ناظران و تحلیلگران، تفسیرهای مختلفی را در مورد وی و حیات سیاسی او ارائه کردند. در واقع، هر کدام از تحلیلگران به جنبه ای خاص از نوعِ کنشگری وی در مقام آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی سابق پرداخته و می پردازند.

با این همه، جدای از مولفه های داخلیِ موثر در ناکامی گورباچف به عنوان رهبر شوروی که طیفی از رقابت های حزبی، اثرگذاری منفی ایده آلیسم سیاسی گورباچف در فضای آشفته شورویِ اواخر دهه 1980 و چند دسته بودنِ قلمروِ شوروی و البته به اوج رسیدن چالش های اقتصادی و عدم ارائه راهکارهای جدی و واقعی جهت مخاطب قرار دادن آن ها را در بر می گیرد، مولفه های خارجی و به طور خاص اشتباه گورباچف در اعتماد به غرب و گرفتار شدن در تله کشورهای غربی، یکی از مهمترین دلایل ناکامی وی در پیشبرد سیاست هایش و در نهایت فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق بود.

یک: اعتماد گورباچف به وعده های بی پشتوانه غرب
گورباچف در شرایط زمانی رهبری شوروی را به دست گرفت که این نظام سیاسی با مشکلات انباشته شده اقتصادی، سیاسی و اجتماعی رو به رو بود. مشکلاتی که هر کدام از آن ها قابلیتِ تبدیل شدن به بحرانی فراگیر را داشتند. در این فضا، گورباچف به تشن زدایی با غرب و به طور خاص دولت آمریکا روی خوش نشان داد و سعی کرد از فرصت های بویژه اقتصادی غرب جهت نجات وضعیت بحرانی شوروی استفاده کند.

در این چهارچوب، رایزنی های گسترده ای میان سران آمریکا و شوروی انجام شد و گورباچف امید زیادی به تحقق وعده های غرب در مواردی نظیر دریافت کمک های اقتصادی از سوی آن و البته اعلام تعهد کشورهای غربی مبنی بر عدم گسترش سازمان ناتو به سمت شوروی داشت.

در این راستا، گورباچف به پشتوانه این مسائل، وعده های مختلفی را به مردم شوروی داد که عدم وفای غرب به تعهداتش، تا حد زیادی نه تنها اعتبار سیاسی گورباچف را مخدوش کرد بلکه عملا سرمایه اجتماعی شوروی را نیز به سمت نابودی پیش برد. در عین حال، غربی ها به توسعه سازمان ناتو جهت تحت فشار قرار دادنِ بیش از پیش شوروی نیز پرداختند.

مسائلی که در مجموع موجب شدند تا شوروی زمین‌گیر شود و در نهایت به سمت سقوط کامل پیش رود. قمار گورباچف در اعتماد به وعده های غرب تا بدانجا پیش رفت که مردم شوروی در انتخاباتِ جمهوری روسیه با رای دادن به "بوریس یلتسین" مهمترین مخالف گورباچف، عملا خشم خود را از وی و سیاست هایش اعلام کردند.

در سطح نخبگانی نیز توطئه های زیادی علیه گورباچف شکل گرفت و حتی در سال 1991، رهبر سابق اتحاد جماهیر شوروی با کودتای ژنرال های این کشور که با نام "کودتای آگوست" مشهور شد، مجبور به استعفا و کناره گیری از قدرت شد.

دو: گورباچف و دامِ لیبرالیسم غربی
یکی دیگر از اشتباهات مهلک گورباچف در مقام رهبر اتحاد جماهیر شوروی سابق که تا زیادی سقوط این نظام سیاسی را نیز تسریع کرد، شکل گیری این اعتقاد در شخص گورباچف بود که تکیه به اقتصاد لیبرال غربی، تنها نسخه نجات بخشِ اقتصاد بحران زده شوروی است. در واقع، گورباچف به این مساله توجه کمی را معطوف کرد که اساسا اقتصادِ لیبرالیستی غربی، بنیان ها و چهارچوب های خاصی دارد که زیرساخت های آن در شوروی فراهم نیست و این اقتصاد هنوز از پذیرشی در این کشور برخوردار نیست.

جدای از این ها، گورباچف به این مساله نیز بی اعتنایی کرد که اقتصادِ لیبرال غربی صرفا یک مدل اقتصادی نیست بلکه چهارچوبی جهت به دام انداختن دیگر ملت ها نیز است. در واقع، کشورهای غربی این مدل اقتصادی را به مثابه ابزاری جهت به کنترل درآوردنِ دیگر کشورها و محدود کردن دامنه مانور و تحرکات آن ها می بینند. در این فضا، گورباچف عملا به دام غرب افتاد.

در شرایط کنونی نیز همچنان اقتصاد نولیبرالیسم غرب(نسخه جدیدتر لیبرالیسم)، با استفاده از ابزارهایی نظیر هژمونی دلار، سازمان های بین المللی اقتصادیِ غرب محور نظیر بانک جهانی و صندوق بین المللی پول و دیگر نهادهای قانونگذاری و نظارتی اقتصادِ غربی، عملا سازوکارهایی را تعریف کرده که به راحتی هر کشوری را که بخواهد خلاف قواعد آن بازی کند، به نحو گسترده ای هدفِ مجازات قرار می دهد.

به طور کلی، گورباچف یکی از تراژیک ترین رهبران سیاسی جهان معاصر بود که خوانشِ سرنوشتش، می تواند درس های قابل تاملی را برای دیگر ملت ها و به طور خاص تعامل آن ها با کشورهای غربی ارائه کند.
Share/Save/Bookmark