توصيه مطلب 
 
کد مطلب: 15213
سه شنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ ساعت ۰۸:۳۷
آموزه‌ها و آمیزه‌های انتخابات ۹۲
محمدکاظم انبارلویی
آموزه‌ها و آمیزه‌های انتخابات ۹۲
انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری و نیز شوراهای اسلامی پایان یافت. رکورد جدیدی از مشارکت در مردم‌سالاری دینی، فرهنگ رقابت و ... به‌جای مانده که قابل تأمل و مطالعه است. اضلاع رقابت با هوشمندی پای مداخله خارجی را از رقابت‌ها قطع کردند و این یک گام به جلو برای صیانت از جمهوریت نظام بود.
اینکه سخنگوی دولت آمریکا انتخابات ایران را آزاد و مطابق استانداردهای جهانی نداند نشان از عدم رضایت آنها از انتخابات دوره یازدهم است. این نشان می‌دهد که ملت راه را درست آمده است. البته گاهی تا قسمتی حرف درستی هم زده است چرا که مشارکت در آمریکا در یک‌صد سال اخیر حداکثر تا ۵۴ درصد بوده است و در این مدت میانگین آن زیر ۴۲ درصد می‌باشد. حال آنکه ما یک انتخابات پرشور و حماسی را با ۷۲.۷ درصد مشارکت پشت سر گذاشته‌ایم. طبیعی است مورد حسادت آمریکایی‌ها قرار گیرد.
آموزه‌های انتخابات ۹۲
۱- به‌طور طبیعی از سال ۷۶ به بعد که رؤسای جمهور ما مورد اجماع نخبگان نبودند رقابت دو یا چند قطبی تعریف می‌شد. همیشه از دل دولت مستقر یک دولت رقیب به‌صورت نتیجه انتخابات ظهور می‌کرد. این هم سلامت و آزاد بودن انتخابات را نشان می‌دهد و هم نوع اراده و سلیقه مردم برای تغییرات را واتاب می‌داد. طبیعی بود این دوره اصولگرایان قدرت را در یک رقابت جدی واگذار کنند. البته اگر بی‌انضباطی سیاسی رقیب در سال ۸۸ نبود این واگذاری بالای ۵۰.۷ درصد صورت می‌گرفت.
۲- اصولگرایان پس از یک دهه حاکمیت به‌دلیل عدم مدیریت و نقد درون‌گفتمانی به‌سمت واگرایی فزاینده رفتند. آنها نتوانستند واگرایی همگرایانه را حول محور اصول و باورهای مشترک مدیریت کنند و به نامزد واحد، گفتمان واحد، برنامه واحد و تیم واحد برسند. لذا نتایج آرا نشان می‌دهد که مردم نمی‌توانند به این تشتت و تفرق رضایت دهند.
۳- گروه‌های مرجع در اصولگرایان طی این ده سال مقبولیت خود را نزد مردم کاهش دادند و به تقویت گفتمان خود همت نگماردند و متأسفانه در این دوره گروه‌های مرجع مقبولیت خود را نزد نخبگان و به‌ویژه نامزدهای مطرح هم از دست دادند و تلاش‌ها برای رسیدن به نامزد واحد به نتیجه نرسید. رأی پایین مردم به اضلاع چهارگانه اصولگرایان در حقیقت هم عدم رضایت و هم نوعی تنبیه گروه‌های مرجع و نخبگان اصولگرا از سوی مردم تلقی می‌شود. این یک نکته عبرت‌آموز است که نباید فراموش کرد.
۴- ضعف در طرح یک گفتمان متناسب با نیازهای دهه چهارم انقلاب، ضعف در همگرایی رهبران اصولگرا، ناتوانی در بسیج سازمان رأی، عدم طراحی یک برنامه که یک افق روشن را ترسیم کند، اکتفا به شعارهای بدون پشتوانه اجرایی یک عدم توفیق را به اصولگرایان تحمیل کرد که اگر خوب آسیب شناسی نشود نتایج جدی خود را در انتخابات مجلس نشان خواهد داد.
۵- سرمایه اجتماعی اصولگرایان در دولت‌های نهم و دهم با نقد سیاه‌نمایانه چوب حراج خورد و با یک بی‌دقتی به سبد سرمایه اجتماعی رقیب ریخته شد. در حالی که خدمات دولت نهم و دهم یک رکورد بی‌سابقه در دولت‌های گذشته است. عدم تفکیک بین برخی انحرافات و کارنامه دولت، اصولگرایان را به بی‌راهه برد. این کژراهه به تاراج سرمایه اجتماعی منجر شد.
۶- از هم‌اکنون می‌شود کار را شروع کرد تا حداقل چهار سال دیگر و یا هشت سال دیگر که عمر دولت یازدهم و دوازدهم به‌سر می‌آید قدرت را در یک فرایند مردم‌سالارانه و در چارچوب‌های اخلاقی، قانونی و حرفه‌ای تحویل گرفت.
در این چهار سال اصولگرایان باید نسبت به بازتولید گفتمان اصولگرایی بر مبنای تقاضاها و مطالبات جدی مردم همت گمارند. برنامه شفاف و روشن در رقابت‌ها برای خدمت به مردم ارائه دهند تا بتوانند اعتماد گذشته را احیا کنند.
***
اما آمیزه‌های انتخابات ۹۲ چیست؟
۱- نوع رقابت‌های دوره یازدهم اخلاقی و قانون‌مند بود. رقبا یک حیای انقلابی را در گفت‌وگوها رعایت می‌کردند. افرادی که توفیق نیافتند به پاستور راه یابند به فرد پیروز تبریک گفتند. فرد منتخب اطمینان دارد حداقل آنها در اداره کشور چوب لای چرخ او نخواهند گذاشت. از همین زاویه می‌شود به همگرایی نخبگان و همکاری آنها در دولت آینده امیدوار بود. این رویکرد ممدّ پیشرفت کشور و خدمت به مردم است. باید آن را غنیمت دانست.
۲- آقای روحانی یک مجتهد، عضو مجلس خبرگان، با سوابق روشن در انقلاب و پیش از انقلاب است. او نماینده رهبری در شورای عالی دفاع و عضو مجمع تشخیص مصلحت است. او مصداق بارز یک رجل مذهبی و سیاسی است و می‌توان به او اعتماد کرد. ممکن است برخی به سوابق ۴ سال اخیر او درباره فتنه و برخی دیدگاه‌های او نقد داشته باشند اما این نقدها مانع اجماع برای کمک و حمایت از او در پیشبرد گفتمان پیشرفت و خدمت و عدالت نیست. لذا نگاه‌ها باید معطوف به آینده و نه گذشته باشد. او در حوزه اقتصاد، سیاست و فرهنگ و ... براساس نگاه خود با چالش‌های جدی روبه‌رو است. او در برابر شرارت ابرقدرت‌ها قرار دارد. انصاف و لوطی‌گری حکم می‌کند به او کمک کنیم و تلخی‌های دوران رقابت را به شیرینی دوران رفاقت تبدیل کنیم.
۳- رقیب طی هشت سال گذشته همواره از بی‌مهری به نخبگان و عدم به‌کارگیری افراد کارآمد و باتجربه گله کرده است. این گوی و این میدان. باید دید آنها در عمل چقدر به این گفته عمل می‌کنند. هنر نخبه در ایجاد همگرایی و اجماع ملی است. اگر راهی غیر از این رود در نخبه بودن او باید تردید کرد.
آقای روحانی در اولین پیام خود به ملت پس از پیروزی گفته است؛ دست همه اعتدال گرایان، اصلاح طلبان و اصولگرایان را به‌گرمی می‌فشارد. او خود را فرزند کوچک حوزه و دانشگاه دانسته است و حق همچنین است. باید دید در عمل، او چقدر توفیق در انجام این مأموریت پیدا می‌کند و او با سه طیف از نخبگانی که یاد کرد چقدر محقق خواهد شد. او با پرچم اعتدال پا به میدان اجرا گذاشته است.
اصولگرایان قدرت را بدون اینکه از دماغ کسی خونی بیاید با ادب و احترام با پیروزی رقیب در اندازه ۵۰.۷ درصد واگذار کردند اما اصلاح طلبان ۴ سال پیش با عدم پذیرش رأی، برتری دوسوم رقیب را برنتافتند و با ریختن خون دهها نفر یک چالش امنیتی بر کشور تحمیل کردند. اگر آن روز پرچم اعتدال در اهتزاز بود شاید فتنه شکل نمی‌گرفت. شورش بر جمهوریت با اعتدال نمی‌خواند. آنها ۱۱ میلیون تفاوت رأی را برنتافتند اما اصولگرایان تفاوت چند ده هزار رأی را برتافتند و رأی رقیب را با نصاب ۵۰.۷ درصد به‌رسمیت شناختند و به او تبریک گفتند. حال باید دید پس از فروکش کردن آن گرد و غبار و این پیروزی حاضر به آشتی با نخبگان و مردم و نظام و آغاز یک همدلی برای تضمین وحدت ملی و پرهیز از واگرایی و رفتن به‌سوی انسجام اسلامی هستند؟ فضای ادب و اخلاق حاکم بر این دور از رقابت‌ها همه را امیدوار می‌کند به چنین سمتی حرکت کنیم،
Share/Save/Bookmark