علائمی در غرب و بهویژه آمریکا دیده میشود که نشان میدهد بخشی از استراتژیستهای غرب و آمریکا در توفیق تداوم خصومتشان با ملت و دولت ایران، تردید دارند. و از سیاستهای تجاوزکارانه نتیجه نگرفتهاند و میخواهند عقبنشینی کنند. آمریکا بیش از سه دهه است با ترور، راهاندازی جنگ داخلی و جنگ خارجی و نبرد نرم و تشدید تحریمهای اقتصادی با ملت ایران اعلام جنگ کرده و برای براندازی تلاش میکند اما ملت ایران مثل فولاد آبدیده شده و از همه این عقبهها بهسلامت عبور کرده است. آنها بارها از به زانو درآوردن ملت ایران سخن گفتهاند اما همواره خود در برابر اراده ملت زانو زدهاند.
آنها میخواستند ما به فناوریهای نوین دست نیابیم اما حرکت پرشتاب دانشمندان ما بهسوی قلههای پیشرفت علمی حتی یک لحظه متوقف نشد. آنها فناوری هستهای ما را بهانه کردند اما هر مانعی که به وجود آوردند از آن عبور کردیم و اکنون 18 هزار سانتریفیوژ میچرخند و غنیسازی اورانیوم در هیچ مرحلهای متوقف نشده و حرکت پرشتاب علمی کشور یک ثانیه هم از دُور نیفتاد.
حال ببینیم چه علائمی وجود دارد که نشان میدهد آمریکاییها کوتاه آمدهاند و میخواهند به این عقبنشینی تن در دهند.
1- لحن سخنان اوباما در مجمع عمومی سازمان ملل با لحن سخنان وی در سالهای قبل و لحن رؤسای جمهور پیشین آمریکا در نطقهای رسمی متفاوت بود. او از رهبر معظم انقلاب، رئیس جمهور کشورمان و ملت ایران با ادب و نزاکت یاد نمود و به اشتباهات تاریخی آمریکا در حق ملت ایران اعتراف کرد.
او رسماً خواستار حل مسالمت آمیز اختلافات دو کشور شد.
او برای اولین بار اعلام کرد بهدنبال تغییر نظام ایران نیست و به حق مردم ایران برای دستیابی به انرژی صلحآمیز هستهای احترام میگزارد و فتوای مقام معظم رهبری درباره منع گسترش سلاحهای کشتار جمعی را مبنای توافق با تهران میشمارد.
این ادبیات در گفتوگو و دیپلماسی عمومی آمریکا سابقه ندارد.
از این ادبیات میشود فهمید آمریکاییها از پدیداری حاکمیت دوگانه در ایران ناامیدند و به لشکر و حشم ضدانقلاب که عمله و اکره این کار بودند امیدی ندارند. آنها فهمیدهاند حاکمیت در ایران یگانه است و در رأس آن هم ولی فقیه قرار دارد. همه قرائتها ذیل این حاکمیت تعریف میشود و صدای ملت بر حسب آرای مردم متکی به بیان و موضع رهبری معظم انقلاب و رئیس محترم جمهور است.
نامههایی که امروز از آمریکا به مسئولان نظام میرسد همگی حکایت از یک تجدیدنظر در ادبیات گفتوگو بین رهبران دو کشور دارد.
2- آمریکاییها به این نتیجه رسیدهاند که اسلام سکولار که نسخهاش در ترکیه و برخی کشورهای اسلامی پیاده شده و نیز اسلام طالبانی، تکفیری نسخههای اصلی نیستند. آینده جهان اسلام از آنِ اسلام ناب محمدی(ص) است که جمهوری اسلامی ایران آن را نمایندگی میکند و امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری مفسر چنین اسلامی هستند. چشم نخبگان جهان اسلام به اسلام ناب محمدی است و از نسخههای اسلام آمریکایی و نسخههای بدلی فاصله میگیرند. غرب و بهویژه آمریکاییها از باب آیندهنگری و آیندهپژوهی دارند تکلیف خود را با اسلام امام خمینی(ره) مشخص میکنند. آنها بهظاهر سپر و شمشیر انداختهاند و میخواهند از در تعامل وارد شوند. صهیونیستها بهشدت با این سیاست مخالفند و در شکلگیری جدید مناسبات ایران و غرب اخلال میکنند. اینکه چقدر موفق شوند آمریکاییها و غرب را به همان ریل مخاصمه برگردانند آینده روشن میکند. اما شیطنت صهیونیستها نباید باعث شود علائمی که در برخوردهای جدید دیپلماتیک از سوی آمریکاییها و غرب مشاهده میشود ما را به تردید بیندازد و آن را نوعی طرح فریب تلقی کنیم.
طرح فریب در رفتار برخی از استراتژیستهای آمریکا بعید مینماید.
3- ابزار گزینه نظامی آمریکاییها روی میز زنگ زده است. آنها قادر نیستند انگشت خود را محکم روی ماشه شلیک نگه دارند. آمریکاییها و صهیونیستها در 50 سال اخیر هرجا جنگیدند قبل از آن سوزن تفنگهای طرف مقابل را درآوردند و فقط در این صورت پیروز شدند. آنها در جنگ با اعراب و نیز در عراق و افغانستان همین کار را کردند. آنها اگر مطمئن شوند طرف مقابلشان بهفکر مقاومت است جا می زنند، عراق و افغانستان اینگونه تصرف شد.
آنها همیشه در "بازی بزدل" کم میآورند. نمونه بارز آن جنگ 33روزه، جنگ 22روزه و جنگ 8روزه است. آن که در این بازی در نهایت باید کنار برود غرب و آمریکاست و تردید در آن نباید کرد.
آنها نیک میدانند در ایران میلیونها نفر بسیجی انگشت روی ماشه شلیک دارند. ارتش و سپاه آمادهتر از همیشه در مشروعیت چنین جنگی علیه آمریکا و صهیونیسم تردید ندارند و لحظه شماری میکنند. بنابراین هیچ سوزنی از هیچ تفنگی خالی نیست و از قبل به فروش نرفته است. بنابراین حربه گزینه نظامی زنگ زده است.
حربه تهدید و تحریم اقتصادی را هم فقط میشود در بازارهای ایران گشت و گذاری کرد و فهمید چقدر مؤثر بوده است. امروزه جاسوسهای اقتصادی دشمن از جاسوسهای سیاسی و نظامی آنها فعالترند. آنها خوب میدانند که تحریمها در اراده ملت ایران در نبرد با آمریکا خللی وارد نکرده است. بنابراین کافی است یک آدم عاقل در اتاق جنگ آمریکا باشد و آنها را از این حقیقت باخبر کند که ابهت توخالی آمریکا را با جنگ جدید به باد ندهند.
آنها با همین تحلیل کرکره جنگ علیه سوریه را پایین کشیدند.
4- نکته چهارمی که در علت تغییر لحن غربیها مؤثر بوده است اوضاع اقتصادی غرب و بهویژه آمریکاست. وضع بدهی دولت آمریکا و مشکلات اقتصادی آنها بهگونهای است که دیگر استراتژیستهای اقتصادی آمریکا عقلشان به جایی نمیرسد و راهحلهای زیادی را آزمودهاند. اما هنوز در بحران بهسر میبرند. اکنون ادب رقابت بین دو حزب دموکرات و جمهوریخواه در رعایت مصالح و منافع ملی کمتر دیده میشود، نمونهاش همین تعطیلی دولت آمریکا و پافشاری دو طرف بر مواضع خود است. آنها عاجز از مشکلات خود هستند و حس میکنند باید مدت زمانی برای مدیریت سیاست داخلی خود سرمایه گذاری کنند و از مدیریت سیاست خارجی مقداری فاصله بگیرند. آمریکاییها فهمیدهاند اگر به درون نپردازند فروپاشی اجتناب ناپذیر است. امروزه بخشی از حاکمیت آمریکا رضایت داده است که در برابر ایران زانو بزند. اما بخش دیگر همچنان بر طبل خصومت میکوبد، اینکه کدام بخش غلبه کند مهم است. لذا دیپلماسی خارجی ما نمیتواند این تحولات را ندیده و نشنیده بگیرد. سِرّ اینکه راهبرد "نرمش قهرمانانه" را مقام معظم رهبری بهعنوان یک مانور دیپلماتیک با دقتهای ویژه رونمایی کردند همین درک شرایط جدید است.
البته پیمانشکنی آمریکاییها و عدم اطمینان به آنها نشان میدهد که دیپلماسی خارجی ما باید گامها را دقیق و محکم و با اقتدار بردارند. اگر کار به ترک شیوههای قدیم مخاصمه آمریکا علیه ملت منجر شد این یک توفیق است و اگر هم نشد معلوم میشود داوری ما از ابتدا درست بوده است. آمریکاییها دشمن شماره یک اسلام و ملت ایران هستند و راهی که ملت ایران در گذشته میرفته درست بوده و باید بر سبیل مقاومت همچنان پایدار بماند. لذا باید به دستگاه دیپلماسی کشور اعتماد کرد و از آنها پشتیبانی نمود. البته در این راه هرگونه راه سازش بسته و رسوا است و راههای تعامل سازنده با جهان باز است و باید از آن استقبال کرد.
این را باید بهعنوان یک واقعیت پذیرفت که ایران امروز یک قدرت ملی و منطقهای است و در اوج اقتدار ملی و اقتدار نظامی است. آنچه دشمن را مجبور کرده پای میز مذاکره بیاید قدرت ملت و مقاومت ستودنی آن است.