توصيه مطلب 
 
کد مطلب: 15287
چهارشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۲۰
روحانی پیروز شد. این را بپذیرید
سید محمد مرندی
روحانی پیروز شد. این را بپذیرید
خط نیوز؛ آنچه در بخش باشگاه اندیشه منتشر می شود صرفا اعتقاد و اندیشه ی گردانندگان خط نیوز نیست بلکه محلی است برای تضارب آراء.
«کارشناسان» ِ امور ايران و هميشه در اشتباه ِ امريکا از هم اکنون پيروزي حسن روحاني در انتخابات را مدرک روشني مبني بر فرايند انفجار از داخل جمهوري اسلامي توصيف مي‌کنند.


در حقيقت، موفقيت روحاني پيام بسيار متفاوتي در بر دارد: اکنون زمان آن رسيده است که امريکا بپذيرد جمهوري اسلامي ايران کشوري باثبات و داراي پويندگي سياسي است.

سه روز قبل از انتخابات، ما هشدار داديم که کارشناسان امريکايي و ايراني خارج‌نشين در اتخاذ قاطعانه اين موضع که فرايند انتخابات در ايران «با تقلب روبرو مي‌شود تا نامزد مورد نظر آيت الله خامنه‌اي از صندوق‌ها بيرون بيايد - "يک انتصابات و نه انتخابات" - و بدين ترتيب حکومت (آيت الله) خامنه‌اي روي امور سياسي ايران هموار شود» در اشتباه هستند.

بسياري، از جمله سوزان مالوني از نهاد بروکينگز، سعيد جليلي، مذاکره کننده هسته‌اي ايران را به عنوان نامزد «تاييد شده» آيت الله خامنه‌اي معرفي کردند؛ واشنگتن پست هم گزارش داد روحاني «اجازه پيروز شدن پيدا نخواهد کرد.»

در مقابل، ما گفتيم که ايران «در روزهاي پاياني يک رقابت واقعي قرار دارد»؛ روزهايي که در جريان آن نامزدها «دسترسي گسترده و منظم به رسانه ملي» داشته، «تبليغ کرده و برنامه‌هاي تبليغاتي برگزار کردند» و «در سه مناظره تلويزيوني سراسري (و پر بيننده) شرکت کردند.» ما نوشتيم اين انتخابات «باعث حيرت به اصطلاح کارشناسان امور ايران در امريکا خواهد شد» چرا که برنده اين انتخابات به دليل «کسب آراء لازم و نه به اين دليل که "مورد نظر" است،» پيروز مي‌شود.

رقابت واقعي

پيروزي روحاني نشان مي‌دهد که در انتخابات يک رقابت حقيقي وجود داشت و کيفيت برنامه‌هاي تبليغاتي نامزدها نقش بسزايي در تصميم گيري بسياري از مردم ايران براي انتخاب رئيس جمهور بعدي ايفا کرد. بايد گفت، به نظر مي‌رسيد که بيشتر مردم ايران بر اين باور بودند - و طوري عمل کردند که گويي بر اين باورند - که انتخاب آنها تاثير گذار خواهد بود. جدا از انتخابات رياست جمهوري، مردم ايران براي بيش از ۲۰۰ هزار کرسي شوراهاي شهر و روستا راي دادند - انتخاباتي که بيش از ۸۰۰ هزار نامزد داشت. و اين يکي از «مسائلي» که هرگز از سوي کساني که به طور مداوم دم از «ديکتاتوري» جمهوري اسلامي مي‌زنند، مورد اشاره قرار نگرفته است.

بدون ترديد، «کارشناسان» غربي در اشتباه بودند که عدم احراز صلاحيت علي اکبر هاشمي رفسنجاني، رئيس جمهور سابق ايران، مردم اين کشور را به يک انزوا و بي‌تفاوتي سياسي مي‌کشاند. رفسنجاني در اين برهه براي بسياري از مردم ايران يک شخصيت مردمي به شمار نمي‌رود؛ و در صورت احراز صلاحيت به احتمال بسيار زياد در انتخابات امسال شکست مي‌خورد. نبودن رفسنجاني در کارزار انتخاباتي شرط لازم ظهور شاگرد وي، حسن روحاني بود.

گسترده تر از آن، روياي رفسنجاني اين بوده است که يک محور عمل گرايانه و پراگماتيک در فرايند سياسي ايران ايجاد کند و در آن از افراد «افراطي» از هر دو طيف محافظه کار - يا «اصولگرا» - و اصلاح طلب اجتناب کند. اما در عمل، وي بدون اينکه يک طيف پايدار و متعهد به ميانه روي ايجاد کند، با هر دو جريان محافظه کار و اصلاح طلب ضديت نشان داد.

پيروزي روحاني - تنها نامزد معمم که با هرگونه «افراطي‌گري» مخالفت نشان داد و همچنين با حمايت رفسنجاني روبرو شد - مي‌تواند بيش از يک حضور ناموفق ديگر از سوي رفسنجاني در رقابت‌هاي انتخاباتي به تحقق آرمان‌هاي رئيس جمهور سابق ايران کمک کند.

با توجه به مبارزات انتخاباتي، بزرگترين ضعف روحاني، سياست خارجي بود؛ در سال‌هاي ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵ که روحاني مذاکره کننده ارشد هسته‌اي ايران بود، تهران پذيرفت که غني سازي اورانيوم را تقريبا براي دو سال متوقف کند اما در مقابل هيچ چيز از قدرت‌هاي غربي دريافت نکرد. در حقيقت، انتقاد از رويکرد مذاکراتي روحاني يکي از عوامل اصلي پيروزي محمود احمدي نژاد در انتخابات سال ۱۳۸۴ بود.

روحاني در جريان مبارزات انتخاباتي خود، به طور موثر به اين ضعف بالقوه پرداخت و گفت، رويکرد وي باعث شد که ايران از تحريم بگريزد و در عين حال زمينه براي توسعه آتي تشکيلات هسته‌اي فراهم شود. علاوه بر اين، مستند تبليغاتي روحاني نشان داد که سردار سيد حسن فيروزآبادي، رئيس ستاد کل نيروهاي مسلح از روحاني تمجيد مي‌کند و اين امر خود باعث شد روحاني در رابطه با مسائل امنيتي اعتبار بدست بياورد.

در هفته مابين سومين مناظره انتخابابي -در مورد سياست خارجي - و روز انتخابات، نظرسنجي‌ها به خوبي نشان داد که اقبال عمومي به روحاني و قاليباف بيش از نامزدهاي ديگر در حال افزايش است؛ قاليبافي که دو روز پيش از انتخابات ما گفتيم وي احتمالا رقيب روحاني در دور دوم انتخابات خواهد بود.

نظرسنجي‌ها در روز انتخابات، نشان داد که روحاني از قاليباف و ديگر نامزدها پيشي گرفته است؛ و اين در حالي است که در انتخابات رياست جمهوري سال ۱۳۸۸ هيچ نظرسنجي اصولي هرگز نشان نداد که ميرحسين موسوي، نخست وزير سابق ايران از محمود احمدي نژاد پيش است.

رمز موفقيت روحاني توانايي وي در ايجاد ائتلاف بويژه با اصلاح طلبان بود. روحاني خود يک اصلاح طلب نيست. وي از اعضاي جامعه روحانيت مبارز است؛ تشکل محافظه کاري که مجمع روحانيون مبارز از آن انشعاب يافته و محمد خاتمي، اولين رئيس جمهور اصلاح طلب ايران و ديگر روحانيون اصلاح طلب بنيانگذار آن هستند. روي هم رفته، ميزان راي روحاني در روستاها و شهرهاي کوچک، جايي که مردم عموما حامي طيف محافظه کار هستند، بيشتر بود و علت عمده اين امر اين است که روحاني يک معمم به شمار مي‌رود.

اصلاح طلب واقعي در انتخابات امسال محمدرضا عارف، معاون اول خاتمي در دور اول رياست جمهوري وي بود. با وجود اين، وي با اقبال عمومي کمي روبرو بود و اميد چنداني به پيروزي‌اش وجود نداشت. ديگر اصلاح طلبان وي را تحت فشار قرار دادند تا از رقابت در انتخابات انصراف دهد و بدين ترتيب دست خاتمي براي حمايت از روحاني باز شد. با وجود اينکه اصلاح طلبان هسته اصلي آراء انتخاباتي روحاني نبودند، راي آنها براي گذشتن آراء وي از حد نصاب ۵۰ درصد ضروري و حياتي بود.


انتخابات رياست جمهوري ايران در سال ۱۳۹۲ همچنين تاييدي است بر نکته‌اي که ما چهار سال است به آن اشاره مي‌کنيم: بر خلاف پيش فرض عمومي در غرب، هيچ مدرک قاطع و روشني ارائه نشده است که نشان دهد انتخابات رياست جمهوري ايران در سال ۱۳۸۸ «دزديده» شده باشد.

عدم تجمع بعد از انتخابات

با وجود اين، نظام سياسي ايران سال گذشته يک کميسيون انتخاباتي را به منظور نظارت و تاييد روند برگزاري انتخابات ۹۲ توسط وزارت کشور ايجاد کرد. اين امر و ديگر واکنش‌هاي فراگير به تخلفات احتمالي يا واقعي - مانند تعطيلي بازداشتگاه کهريزک - نشان از ظرفيت جمهوري اسلامي در اصلاح خود دارد.

اشاره به چنين امري در غرب موجب مي‌شود که شما با اتهامات افترا آميزي مبني بر روي آوردن به مماشاتي کُشنده روبرو شويد. اما کساني که اين اتهامات را مطرح مي‌کنند، به طور مداوم اشتباهشان ثابت شده چرا که نظام امور سياسي ايران مرتبا کذب بودن کليشه‌هاي اغراق آميز و موهن آنها را نشان مي‌دهد.

بزرگترين تفاوت نسبت به انتخابات سال ۱۳۸۸ رفتار و منش خود کانديداهاست. امسال، همه نامزدها موافقت کردند بعد از انتخابات براي برگزاري تجمع فراخوان ندهند و همچنين تا زماني که تمام آرا شمرده نشده و نتيجه نهايي اعلام نشده، در مورد نتيجه انتخابات اظهار نظر نکنند. در حالي که وزارت کشور به صورت متناوب راي نامزدها را اعلام مي‌کرد، کانديداها به اين قول خود وفادار ماندند. عليرغم اين واقعيت که روحاني، رئيس جمهور منتخب تنها با ۲۶۱ هزار و ۲۵۱ راي اضافه توانست حد نصاب لازم را براي پيروزي در دور اول را بدست بياورد، رقباي وي فورا پيام‌هاي تبريک فرستادند؛ کاري که حضرت آيت الله خامنه‌اي نيز به انجام آن مبادرت ورزيدند.

اين را با سال ۱۳۸۸ مقايسه کنيد؛ زماني که هنوز مردم در حال راي دادن بودند و هيچ رايي شمرده نشده بود، موسوي اعلام کرد «اطلاعات» رسمي دارد که با «اختلاف زيادي» پيروز انتخابات شده است. اين امر زمينه را براي ادعاي تقلب و همچنين فراخوان اعتراضات خياباني از سوي وي فراهم کرد و بدين ترتيب جنبش سبز متولد شد. زماني که موسوي نتوانست حتي يک مدرک معتبر در رابطه با ادعاي خود مبني بر تقلب ارائه دهد، حمايت مردمي از جنبش سبز به شدت فرو ريخت؛ چرا که آنها ديگر نه در مقابل نتيجه يک انتخابات بلکه در مقابل جمهوري اسلامي به عنوان يک نظام سياسي ايستاده بودند.

با وجود شکست جنبش سبز، اين جنبش از آن زمان شاهرگ اصلي توهمات ايرانيان تبعيد شده، حاميان اسرائيل و مداخله جويان غربي بوده است - اينکه دموکراسي سکولار غرب بايد جانشين حاکميت اسلامي و مشارکتي در ايران شود.

اما اصلاح طلبان و متحدان ميانه روي آن‌ها - که با وجود اختلاف نظر با اصولگرايان در مورد آينده جمهوري اسلامي، حامي نظام هستند - خود را از جنبش سبز دور کرده‌اند. اين امر به آنها کمک کرد تا دوباره تجديد سازمان کنند و از انتخابات ۸۸، از شکست رفسنجاني در انتخابات ۸۴ و از مشکلات دوران رياست جمهوري خاتمي درس بگيرند؛ امري که در پيروزي روحاني در انتخابات امسال امري حياتي بود.

امريکا و غرب بايد اين تفکر واهي و شيطاني را که جمهوري اسلامی يک نظام مشروع و پايدار براي ايرانيان ساکن اين کشور نيست، کنار بگذارد. و بايد گفت دو ويژگي حاکميت مشارکتي ِ اسلامي و استقلال سياست خارجي در نظام جمهوري اسلامي نه تنها در ايران بلکه در سراسر خاورميانه مورد اقبال ميليون‌ها مسلمان است.

زمان آن رسيده که امريکا حقيقت را بپذيرد.

مترجم: احسان فتاحی

ا ف/ا ف

*** اين مقاله با همکاري دکتر فلينت لورت و هيلاري مان لورت نويسندگان کتاب «سفر به تهران: چرا امريکا بايد شرايط جمهوري اسلامي ايران را بپذيرد» نوشته شده است.
Share/Save/Bookmark