به گزارش
سروش آنلاین، جدیدترین کتاب مرکز اسناد انقلاب اسلامی، « پدر ساواک » نام گرفته است که در این کتاب در خصوص سازمان مخوف رژیم ستمشاهی اطلاعات مناسبی را به دست خواننده می دهد.
در ذیل ابتدا فصل بندی کتاب و سپس بخش هایی از این کتاب را می خوانیم:
در دوره ی ریاست بختیار برساواك، بیشتر كسانی مورد شكنجه قرار می گرفتند كه اطلاعاتی در مورد سازمان های مخالف داشتند، نه كسانی كه به جرم خواندن كتب و اوراق ممنوعه دستگیر می شدند.در این دوره، بازجویی هنوز عملی نشده بود و برای اقرار گرفتن از شكنجه استفاده می شد. فردوست مسئولیت اعمال شكنجه بر متهمان را متوجه تیمور بختیار و مصطفی امجدی( مدیر كل اداره سوم ساواك) می داند.
كتاب پدر ساواك یكی از محصولات فرهنگی مركز اسناد انقلاب اسلامی است كه توسط آقای جواد عربانی نگاشته شده است. داستان زندگانی سیاسی، اجتماعی سر لشگر تیمور بختیار است. این كتاب دارای ۲۰۶ صفحه و شامل پنج فصل می باشد كه در انتهای كتاب نیز تصاویری مربوط به متن كتاب آورده شده است.
فصل اول
فصل اول این اثر از تولد تا فرمانداری نظامی نام دارد كه شامل شش بخش می باشد. بخش اول این فصل به اوضاع ایل بختیاری در دوره ی رضا شاه اشاره دارد. در بخش دوم پیشینه خانوادگی و تحصیلات تیمور بختیار آورده شده است. بخش سوم فصل اول، كتاب پدر ساواك خدمات نظامی تیمور بختیار را بیان كرده است. بخش چهارم، ثریا نردبان صعود نام دارد. نویسنده در بخش پنجم به كودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و فرمانداری نظامی تهران اشاره كرده است. بخش ششم كشف سازمان افسران حزب توده نام دارد. لرهای بختیاری تنها گروهی بودند كه علی رغم دستیابی بر مقامات عالی رتبه دولتی در دوران مشروطه و همكاری نزدیك با رضا خان جهت سركوب شورشی ها و قیام های گوناگون در نقاط مختلف كشور، بعد از روی كار آمدن رضا شاه به شدت سركوب و از مناصب خود بركنار شدند.
تیمور بختیار در سال ۱۲۹۳ ش در روستای دزك از توابع شهركرد استان چهارمحال بختیاری در قلعه دزك محل زندگی خاندان بختیاری متولد شد. پدر او سردار معظم بختیار فرزند لطفعلی خان معروف به سردار معظم بود و مادرش بی بی كوكب بختیار فرزند نصیرخان بختیار یكی از خوانین ایل بختیار بود. تیمور بختیار تحصیلات خود را زیر نظر دایه و یكی از ملاهای محلی به نام مرحوم آخوند ملا علیقلی بهروزی شریعتی آغاز نمود و سپس تحصیلات كلاسیك را تا سیكل در اصفهان گذراند و بعد از آن برای ادامه تحصیل به لبنان رفت و در مدرسه فرانسوی بیروت به تحصیل پرداخت و سپس برای آموزش نظامی به مدرسه نظامی( سن سیر) در فرات رفت و با درجه ستوان دومی به ایران بازگشت و در هنگ جمشید آباد مشغول به كار شد. بختیار در خدمت نظام به عنوان بهترین افسر جوان شناخته شد. او از جمله افرادی بود كه علیه تجزیه طلبی كمونیست ها در آذربایجان مبارزه كرد وی در آن زمان فرمانده هنگ سوار شاپور بود. وقتی كه ثریا اسفندیاری بختیاری با شاه ازدواج كرد و ملكه ایران شد، سران ایل بختیار به دربار راه یافتند. ثریا دختر عموی تیمور بختیار بود و در جریان كودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ش تیپ زرهی كرمانشاه به فرماندهی بختیار عازم تهران شد تا در صورت پیروزی هر گروهی به آن ها بپیوندد. رژیم كودتا و فرماندار نظامی تهران (تیمور بختیار) در مبارزه با حزب توده سلاح زور ، تخریب و سركوب را به كار برد. بزرگ ترین موفقیت بختیار در سال ۱۳۳۳ با كشف سازمان نظامی حزب توده در داخل ارتش انجام گرفت.
فصل دوم
در این فصل كتاب تیمور بختیار و تأسیس ساواك نام گرفته است. تأسیس ساواك از مهمترین اقدامات رژیم پهلوی در سال پس از كودتا، تأسیس و راه اندازی «سازمان اطلاعات و امنیت كشور» بود كه بعدها به ساواك، برگرفته از حروف نخستین كلمات این نهاد جدید معروف شد. ساواك تأسیس شد تا به فعالیت های مخربی كه در داخل و خارج انجام می شد و برای ایران خطرناك بود پایان دهد. با تأسیس ساواك تیمور بختیار رفته رفته به مرد شماره دو ایران تبدیل شد. تیمور بختیار هنگامی كه در اصفهان خدمت می كرد با ایران بختیار دختر عمویش ازدواج كرد. بختیار علاوه بر شكنجه و سركوب انقلابیون در ساواك، این نهاد را تبدیل به وسیله ای برای ثروت اندوزی خود كرد.
فصل سوم
این فصل كتاب «حركت روی تیغ» نام دارد. روزگاری بود كه استعمارگران و امپریالیست های جنایت پیشه در راه غارت و ثروت كشور و دسترنج ملت و تأمین منافع غیر انسانی و استعماری خویش فقط به قدرت سر نیزه و قدرت نظامی تكیه می كردند ولی در قرن بیستم دیگر برای امپریالیسم امكان پذیر بنود با سرنیزه و زور و قلدری به استعمار و استثمار ملت ها ادامه دهد.
فصل چهارم
بختیار به عنوان یك اپوزیسیون عنوان فصل چهارم این كتاب است. تیمور بختیار مدتی قبل از قیام ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ سفر كرد و چند روز پس از سفر بختیار قیام تاریخی ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به رهبری امام خمینی به وقوع پیوست. در سال ۱۳۴۷ بختیار به مبارزه ی محض با محمد رضا پرداخت ولی در فرودگاه بیروت به همراه دستیارش امیر شاپور زندنیا به اتهام حمل غیر مجاز سلاح دستگیر شدند. دولت ایران بختیار را به عنوان قاتلی كه در ایران فردی را كشته است، معرفی نمود. اولین قدمی كه بختیار جهت براندازی رژیم شاه برداشت تلاش برای جذب و متمركز كردن نخبگان ناراضی در خارج از هسته مركزی سازمان الیگارشی حاكمه ی تهران بود. این تلاش مداوم و بی وقفه ی وی بعضا توأم با شكست و گاهی هم با موفقیت روبه رو می شد.
فصل پنجم
فصل پنجم این اثر ترور در شكارگاه نام دارد، كه به ترور بختیاراشاره دارد. ساواك بسیاری از افراد مورد اعتماد خود را آموزش داده و به عنوان نیروی نفوذی به عراق می فرستاد، این افراد جزء معتمدان بختیار شدند به طوری كه ترور او نیز در ۱۶ مرداد ۱۳۴۹، هنگامی كه به اتفاق چند نفر برای شكار به منطقه دیاله در حوالی بغداد رفته بود به دست یكی از همراهان وی صورت گرفته بود. طرح ترور بختیار جزء اسرار ساواك بود و نصیری كه كلیه مسائل عملیاتی زیر نظر او بود، خبر مربوط به عملیات ترور توسط ثابتی( مدیر كل سوم ساواك) را به او اطلاع داده بود.
واكنش دولت عراق به ترور تیمور بختیار، دولت عراق بر سر موضوعی چون اروند رود و مبارزان كرد، از وجود عنصر ناراضی چون بختیار به عنوان اهرم فشار و وسیله مبارزه علیه رژیم پهلوی بهره می برد. عكس العمل دیگر رژیم بغداد در رابطه با ترور بختیار اعمال فشار و محدودیت برای ایرانیان مقیم این كشور بود، به طوری كه ده ها تن از ایرانیان مقیم این كشور را كه در آن جا اقامت داشتند اخراج و به ایران فرستاد. بعد از مرگ بختیارگزارش های ساواك درباره رفتار رژیم بعث با طرفداران بختیار ضد و نقیض است.
برش هایی از كتاب
در انتها توجه شما را به برش هایی از كتاب جلب می نماییم:
در فصل دوم كتاب صفحه۵۸ می خوانیم:
در دوره ی ریاست بختیار برساواك، بیشتر كسانی مورد شكنجه قرار می گرفتند كه اطلاعاتی در مورد سازمان های مخالف داشتند، نه كسانی كه به جرم خواندن كتب و اوراق ممنوعه دستگیر می شدند.در این دوره، بازجویی هنوز عملی نشده بود و برای اقرار گرفتن از شكنجه استفاده می شد. فردوست مسئولیت اعمال شكنجه بر متهمان را متوجه تیمور بختیار و مصطفی امجدی( مدیر كل اداره سوم ساواك) می داند.
در صفحه ۹۷ بخش تبعید به اروپا می خوانیم:
تیمور بختیار بعد از تبعید به رم، در مصاحبه ای گفت: هر وقت شاه وی را به ایران فراخواند، آماده ی برگشت به كشور خود خواهد بود. در همان زمان دكتر امینی طی مصاحبه ای گفت: « بختیار به اتهام تحریك و توطئه علیه دولت احضار و محاكمه خواهد شد».
در صفحه ۱۴۷ كتاب پدر ساواك می خوانیم:
« وقتی تیمور بختیار به خدمت امام رسید، من در بیرونی امام بودم. ما گله مند بودیم كه امام چرا تیمور بختیار را به حضور پذیرفت. رفتم و از امام پرسیدم. گفتم زمانی كه شما در قم بودید، آقای بازرگان و آقای طالقانی را به طور خصوصی به حضور نپذیرفتید، چطور تیمور بختیار را پذیرفتید؟ امام فرمودند: « بختیار سری قبل آمد مرا ببیند راهش ندادم و رفت و گله كرد و نامه ای نوشت كه در منزل علما و مراجع بر روی كفار، مسیحی و یهودی باز است، چرا بر روی من بسته است؟ پس چرا منی كه مسلمانم نمی توانم بیایم. پیغام دادم شما به خاطر مسائل سیاسی به دیدن من می آیید و من مصلحت نمی بینم شما را بپذیرم.