کد مطلب: 21902
يکشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۲ ساعت ۱۱:۱۷
سرمقاله رسالت
دانش و سیاست
دو نگاه متضاد سلطهجویانه و انسان دوستانه به دانش موجب پیدایش نبردی پنهان در این عرصه شده است و سرنوشت این نبرد را، هم سیاستمداران و هم دانشمندان تعیین میکنند.
انقلاب سیاسی یک ملت، در مراحل تکاملی خویش میبایست پای در وادی دانش و فرهنگ و اقتصاد بگذارد تا پایههای استقلال ملی را استحکام بخشد وگرنه دیری نخواهد پایید که وابستگیهای علمی و فرهنگی و اقتصادی دستاوردهای انقلاب در عرصه سیاست را نیز تحتالشعاع خود قرار خواهد داد و زبان سیاستمداران خود باخته را برای دست برداشتن از ارزشهای انقلاب دراز خواهد کرد و در مدت زمانی نه چندان دور، نظام سلطه جهانی به شیوهای پیچیدهتر سیطره خود رابر آن ملت تجدید خواهد کرد.
هر چند دانش، فرهنگ و اقتصاد، هر یک نقشی کلیدی در تثبیت ارکان استقلال یک کشور دارند اما در این میان دانش از اهمیت ویژهای برخوردار است زیرا با دانش است که میتوان از ارزشهای فرهنگ بومی در برابر تهاجم بیگانه دفاع کرد و با دانش است که میتوان به اقتصادی خودکفا و مستقل دست یافت. متأسفانه اغلب انقلابهای سیاسی در کشورهای تحت سلطه به دلیل آنکه نتوانستهاند در این مراحل تکاملی گام بگذارند ناچار به عقب گرد شدهاند و با توجه به وابستگی شدید اقتصادی، فرهنگی و علمی از استقلالشان جز نامی باقی نمانده است.
با توجه به این واقعیت سالهاست که رهبر فرزانه انقلاب بر ضرورت گام نهادن در وادی نهضت علمی و جنبش نرم افزاری تاکید میورزند و شخصا روند این حرکت را پیگیری میفرمایند تا در سایه فرصتی که پایداری ملت ایران بر دفاع از انقلاب اسلامی فراهم آورده است ارکان انقلاب با دستیابی به روزآمدترین سرمایههای دانش، مستحکم شود و خوشبختانه برخورداری ایرانیان از استعدادی برجسته نیز موجب تسریع در تحقق این آرمان شده است.
در دنیای دو قطبی که سالهاست نظام سلطه جهانی ترسیم کرده است در یک طرف کشورهای به اصطلاح صنعتی و غربی قرار دارند که در بهرهبرداری از تمامی منافع و منابع جهان برای خود اولویت قائل هستند و در طرف دیگر کشورهای به اصطلاح جهان سوم که باید تحت مدیریت نظام سلطه جهانی ادامه حیات بدهند و هرگونه فعالیت خویش را از جمله در عرصه دانش، با مدیریت مدعی جهان هماهنگ نمایند، با این انتظار بیجا نه تنها پژوهشهای دانشگاههای کشورهای تحت سلطه، باید ناظر به نیازهای سلطهگران باشد و تنها در این صورت است که ارزش علمی پیدا میکند و اگر کشوری مانند ایران مغضوب نظام سلطه واقع شد، دانشگاههای غربی مجاز نیستند مقالات علمی پژوهشگران ایرانی را بپذیرند یا مورد تایید قرار دهند، بلکه علاوه بر پژوهشها حتی برنامهریزی درسی و موضوعات کتابهای درسی مدارس و دانشگاههای کشورهای به اصطلاح جهان سوم نیز توسط نظام سلطه تعیین میشود.
علاوه بر آن ارزش کیفی تولیدات صنعتی کشورهای جهان سوم هم باید با شاخصهای موسسات استاندارد غربی سنجیده شود موسسات حقوق بشر و نظایر آن بازیچه دست سیاستمداران غرب هستند . با توجه به همین سیاست تعیین شده و اعلام نشده غرب، ورود کشورهای جهان سوم به سرزمین ممنوعه "فناوریهای برتر" (نظیر نانو، هستهای و امثال آن) مجاز نمیباشد مگر تحت مجوز (لیسانس) کشورهای غربی که در این صورت حتی اگر سلاح هستهای هم تولید کنند اشکال ندارد!
اما انقلاب اسلامی ایران، آمده است تا این معادله نابرابر را بر هم بزند و به ملتها بیاموزد که همانند ملت ایران از فرهنگ، استقلال، حقوق و منابع ملی و دستاوردهای علمی خویش دفاع کنند و اجازه ندهند کشورهای سلطهگر برای آنان در همه زمینهها از جمله در عرصه دانش تعیین تکلیف نمایند و به همین دلیل است که غربیها مشاهده میکنند با استمرار و تعالی نظام جمهوری اسلامی ایران، منافعشان در کشورهای جهان و خصوصا کشورهای منطقه به خطر افتاده است و ازجمله دانش که یکی از کارآمدترین سلاحهای آنان برای تسلط بر دیگر کشورها بوده، با ورود ایران به تدریج کارکرد ضدانسانی خویش را از دست میدهد و نوید ظهور دانشمندانی به گوش میرسد که میخواهند از علم، نه به عنوان ابزار سلطه بلکه به عنوان دستاوردی، در خدمت بشریت بهره بگیرند.
این یک واقعیت است که ایران به عنوان رقیب علمی غرب، در دوره کوتاهی که پای به این وادی نهاده، با عملکرد انسان دوستانه خویش ثابت کرده است که با نگاهی نو درپی انتقال دستاوردهای علمی و پیشرفته به همه کشورهاست به خصوص کشورهای محروم و نیازمند توجه بیشتر و همچنان که تاریخ گواهی میدهد دانشمندان ایرانی مسلمان، هیچگاه رویکردی سلطه جویانه و تاجرمابانه به دانش نداشتهاند و همواره زکات علم را ترویج آن میدانستهاند.
بنابراین دو نگاه متضاد سلطهجویانه و انسان دوستانه به دانش موجب پیدایش نبردی پنهان در این عرصه شده است و سرنوشت این نبرد را، هم سیاستمداران و هم دانشمندان تعیین میکنند. در یک طرف دانشمندانی که دانش خود را دانسته یا ندانسته و خواسته یا ناخواسته به قدرتهای ضدبشر فروختهاند و در طرف دیگر دانشمندانی که دانش خود را در راه تعالی بشریت به کار گرفتهاند و اگر دیروز پادشاهان با تطمیع یا تهدید دانشمندان، آنان را وادار به حضور در دربار خود و خدمت به منافع خویش میکردند امروز هم حکومتهای سلطهگر، سعی میکنند با فریفتن دانشمندان کشورهای دیگر آنان را جذب کنند اما اگر در این راه موفق نشدند. به هر طریق ممکن و حتی ترور هم متوسل میشوند تا مانع فعالیت علمی انسان دوستانه آنان گردند و چنانچه مقام معظم رهبری هشدار دادهاند:
"تمرکزاصلی جبههای که امروز در مقابل نظام اسلامی قرار گرفته جلوگیری از قدرتمند شدن علمی و فناوری ایران است."بدین ترتیب پیشرفت علمی نظام اسلامی ابعادی سیاسی و امنیتی هم دارد و لذا ضروری است از دوران مدرسه، نخبگان کشور از لحاظ هویت ملی و بصیرت سیاسی نیز تقویت شوند و با پیچیدگیها و توطئههای دنیای سیاست و سلطهگران جهان آشنا گردند و با یادآوری پیمانی که "خداوند از دانشمندان گرفته است تا در برابر زیادهطلبی ظالم و تهیدستی مظلوم، سکوت نکنند"*بر نقش و مسئولیت آنان در آینده کشور و دفاع از استقلال و پیشرفت علمی میهن اسلامی تاکید نمود.
پانوشت:
خطبه سه نهج البلاغه
منبع:
سرمقاله رسالت/محمود فرشیدی