اول: بازرسان پنهانی دولت
حضرت علی (ع) در نامه معروف خود به مالک اشتر نخعی نکاتی را مطرح می سازند که میتواند منشور خوبی برای همه مسئولان حکومتی کشورمان باشد.
امام علی (ع) در این نامه به سیمای کارگزاران دولتی اشاره دارد: «...رفتار کارگزاران را بررسى کن، و جاسوسانى راستگو، و وفاپیشه بر آنان بگمار، که مراقبت و بازرسى پنهانى تو از کار آنان، سبب امانتدارى، و مهربانى با رعیت خواهد بود. و از همکاران نزدیکت سخت مراقبت کن، و اگر یکى از آنان دست به خیانت زد، و گزارش جاسوسان تو هم آن خیانت را تایید کرد، به همین مقدار گواهى قناعت کرده او را با تازیانه کیفر کن، و آنچه از اموال که در اختیار دارد از او بازپس گیر، سپس او را خوار دار، و خیانتکار بشمار، و طوق بدنامى به گردنش بیافکن.» آنچه حضرت علی از آن به عنوان جاسوسان راستگو یاد می کند، در واقع افرادی هستند که با نگاه درست به مسائل و بررسی ساختار حکومتی، به دور از مجیز گویی، مشکلات و اشکالات را به مقام ارشد خود انتقال دهند. دردنیای کنونی یکی از کارکردهای رسانه ها دقیقا می تواند همین نکته باشد. اینکه نقش بازرس دولت در امور مختلف را ایفا کنند و نارسایی ها را با بیانی نقدگونه به گوش دولتمردان برسانند. البته قطعا در این میان یک شرط ضروری به نظر می رسد. اینکه این رسانهها بتوانند بر رسم امانت داری خود استوار بمانند.
نکته دیگری که در این نامه حضرت علی (ع۹ اشاره دارد، سیمای نویسندگان و منشیان حکومت است. اما در همین بخش نیز نکاتی قابل توجه وجود دارد که قطعا به هر دولتی کمک خواهد کرد. «مبادا در گزینش نویسندگان و منشیان، بر تیزهوشى و اطمینان شخصى و خوش باورى خود تکیه نمایى، زیرا افراد زیرک با ظاهرسازى و خوش خدمتى، نظر زمامداران را به خود جلب مى نمایند، که در پس این ظاهرسازىها، نه خیرخواهى وجود دارد، و نه از امانتدارى نشانى یافت مى شود» طبیعتا چنین کلامی نیازی به توضیح ندارد. اما به هرحال باز هم مولا علی (ع) مالک را از افراد ظاهرساز منع می کند و متذکر می شود که چنین افرادی خیرخواه حکومت نخواهند بود.
در جای دیگری از این نامه، آنجا که امام به مالک هشدار می دهد، آمده است: «مبادا هرگز! دچار خودپسندى گردى! و به خوبیهاى خود اطمینان کنى، و ستایش را دوست داشته باشى، که اینها همه از بهترین فرصتهاى شیطان براى هجوم آوردن به توست، و کردار نیک، نیکوکاران را نابود سازد» «مبادا هرگز! با خدمتهایى که انجام دادى بر مردم منت گذارى، یا آن چه را انجام داده اى بزرگ بشمارى، یا مردم را وعده اى داده، سپس خلف وعده نمایى، منت نهادن، پاداش نیکوکارى را از بین مىبرد، و کارى را بزرگ شمردن، نور حق را خاموش گرداند، و خلاف وعده عمل کردن، خشم خدا و مردم را برمى انگیزاند که خداى بزرگ فرمود: دشمنى بزرگ نزد خدا آنکه بگویید و عمل نکنید.»
دوم: قلم توتم من است
«قلم توتم من است» از آن دست جمله واژههای دکتر علی شریعتی است که خواندن گاه و بیگاه آن را به همه اهالی رسانه توصیه می کنیم. آنجا که می گوید: «... قلم توتم من است، او نمی گذارد که فراموش کنم، که فراموش شوم ، که با شب خو کنم ، که از آفتاب نگویم ، که دیروزم را از یاد ببرم ، که فردا را به یاد نیارم، که از " انتظار " چشم پوشم که تسلیم شوم ، نومید شوم ، به خوشبختی رو کنم، به تسلیم خو کنم ، که...!
قلم توتم من است ، توتم ما است ، به قلمم سوگند ، به خون سیاهی که از حلقومش می چکد سوگند ، به رشحه ی خونی که از زبانش می تراود سوگند ، به ضجه های دردی که از سینه اش بر میآید سوگند که توتم مقدسم را نمیفروشم، نمیکشم ، گوشت و خونش را نمی خورم ، به دست زورش تسلیم نمیکنم، به کیسه زرش نمی بخشم، به سر انگشت تزویرش نمی سپارم، دستم را قلم می کنم و قلمم را از دست نمی گذارم ، چشم هایم را کور می کنم ، گوشهایم را کر می کنم ، پاهایم را می شکنم ، انگشتانم را بند بند می برم ، سینه ام را می شکافم ، قلبم را می کشم ، حتی زبانم را می برم و لبم را می دوزم اما قلمم را به بیگانه نمی دهم»
شاید خواندن این جملات دکتر شریعتی برای خیلی از ما نسل سومی هایی که در عالم رسانه قلم و قدم می زنیم کارساز باشد.
سوم: این یک امانت است
در آیات و روایات بارها تاکید شده که پیش از آغاز هرکاری به این نکته بنگریم که آیا خدا از این عمل ما راضی است یا نه. اول به خودمان و بعد به باقی اهالی رسانه این نکته را یادآور می شویم که این قلم امانتی است الهی و نعمت و فرصتی است که شاید خیلی ها امکان به دست آوردنش را نداشته باشند. ما باید یادمان باشد که آنچه ثبت میکنیم، باید در مسیر حق و حق طلبی باشد. برای ما جناح ها و احزاب تفاوتی نداشته باشند و سعی در رفع مشکلات کنیم. اینکه هر از گاهی یادمان برود رسالت مان چیست و خودمان را با دولت ها و صاحبان قدرت هم سفره بدانیم، راهی است که قطعا پایان خوبی نخواهد داشت. یادمان باشد آنچه می گوییم را باید روزی پاسخ دهیم.
متاسفانه در فضای روزنامه نگاری و رسانه ای ما، به دلیل وارداتی بودن این حرفه، شرایطی پیش آمده که برخی ها این احساس را دارند که باید دقیقا از روی دست غربی ها مشق کنند و استفاده از تیترها و مطالب جنجالی و متاسفانه دروغ، نوعی هنجار به شمار می رود. متاسفانه تر اینکه هنوز هیچ چارچوب مشخص و مبتنی بر اسلامیت و ایرانیت برای فضای رسانه ای کشور تدوین و ترسیم نشده و هر که ساز خود را کوک می کند.
چهارم: نقدی بر نقد منتقدان
حجتالاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی رییسجمهوری کشورمان در هفتمین همایش ملی نخبگان جوان کشور گفت: ... البته میدانیم اقلیتی همیشه هستند که هر کار مثبتی که دولت انجام دهد، باعث میشود شمشیر انتقاد آنها برندهتر گردد، اما این دولت به انتقاد منتقدین هم افتخار کرده و به آنها میگوید که انتقاد سازنده برای کشور مفید است اما همه باید کاری کنیم تا سخنان نیشدار خود را کاسته و چارچوب ادب و اخلاق معیار گفتار ما باشد.
این سخنان رئیس جمهور کاملا درست و حساب شده است. این اقلیتی که ایشان از آنها نام می برد، در همه دولت ها بوده اند و همواره سعی در نقد بازنده به جای نقد سازنده داشته اند. اتفاقا هنوز هم چنین اقلیتی وجود دارد. نگاهی به همین رسانه ها در دولت گذشته و تیترها و مطالب خارج از معیار ادب و اخلاق، خود گواه این مدعاست. البته هنوز هم این روند ادامه دارد. با این تفاوت که آنها پس از حماسه تاریخی ۲۴ خرداد، سعی دارند تا خود را به دولت تدبیر و امید گره بزنند و متاسفانه تحت لوای اعتدال همچنان به انتشار سخنان نیشدار خود ادامه دهند. این رسانه ها که تا دیروز حتی کارهای مثبت دولت قبل را به چالش می کشیدند، حالا در مقام وکیل مدافع دولت ظاهر شدهاند و متاسفانه نوک تیز شمشیر انتقاد خود را به سمت دولت گذشته و حتی منتقدان دلسوز دولت کنونی گرفته اند. مرور تیترها و عکس های برخی از این رسانه ها می تواند به اثبات این ادعا کمک کند.
اما اینکه رئیس جمهور محترم به انتقاد از نقد نیش دار بپردازند، جای تامل دارد. به هرحال هرگونه نقدی چه کوچک و چه بزرگ، گزندگی خاص خود را دارد و اتفاقا همین گزندگی و نیشدار بودن آن است که می تواند به درمان ضعف های دولت کمک کند. البته این نکته جناب روحانی به نقد و منتقدان خود افتخار می کند، مایه مباحات ماست که چنین رئیس جمهوری با آستانه تحمل بالا داریم. اما چنین شخصیت صبوری باید به مدیران خود نیز بیاموزد که هم این نقدها را با روی گشاده بپذیرند و هم در جهت رفع مشکلاتی که از سوی منتقدان طرح می شود بکوشند.
پنجم: ما منتقد دلسوز این انقلابیم
رهبر معظم انقلاب اسلامی در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۷۵، در دیدار مدیران و مسئولان مطبوعات کشور به تقسیمبندی و آسیبشناسی مطبوعات کشور میپردازند. ایشان مطبوعات را به سه دسته موافقین نظام، بیتفاوت به نظام و معاندین نظام تقسیم میکنند.
ایشان در توضیح دسته اول میفرمایند: «یک قسم مطبوعاتى هستند که نظام را قبول دارند و موافقین نظامند. البته منظور این نیست که دولت را با همه کارهایش قبول دارند. کسانى که نظام را قبول دارند، طیف وسیعى را تشکیل مىدهند. بعضى منتقد به دولت یا طرفدار آن هستند. بعضاً معترض به فلان وزارتخانه و فلان تشکیلات و دستگاه، یا مدافع آنها هستند. ولى به هر حال، نظام جمهورى اسلامى را در ایران، قبول دارند. در بین آنها چپ هست، راست هست، سلایق مختلف هست، جناحبندیهایى با خط و خطوط مختلف در عرصه سیاسى هست. اینها همه در یک طرف قرار مىگیرند و اکثریت هم اینهایند.»
ایشان دیدگاه خود درخصوص این دسته از مطبوعات را اینگونه بیان میکنند: «ما معتقدیم آقایانى که نظام را قبول دارند، وظایفى هم به عهده دارند. این وظایف، با سلیقه و عقیده خاص آنها هم هیچ منافاتى ندارد. توقّع این است که به آن وظایف عمل کنند.یکى از آن وظایف این است که فضاى کشور را فضاى تشنّج مطبوعاتى قرار ندهند. یعنى پیوسته این به آن و آن به این بد نگوید»«پس، یک توقّع این است که با دعواهاى خودشان، فضا را، فضاى تشنّج نکنند. توقّع دوم این است: نظامى را که قبول دارند، تضعیف نکنند. نمىگوییم به فلان وزیر یا فلان مسئول یا فلان بنیاد یا فلان نهاد انقلابى، اعتراض نکنید. اگر اعتراض و انتقاد در حدّ معقولى باشد، چه مانعى دارد؟! به قول آقایان دولتیها «سازنده» هم هست. بر سرِ انتقاد، بحثى نداریم. بحث بر سرِ نظام است. از آنجا که پایه هر نظام و هر زندگىِ فردى بر امید است، پس امید را در دلهاى مردم متزلزل نکنید. این، یکى از سفارشهاى ماست. به گونهاى حرف نزنید که پیر و جوان و زن و مرد، افق آینده خود را تیره و مه آلود ببینند. چرا این کار را مىکنید؟! ایران که افق مهآلود و تیرهاى ندارد! این ملت، ملتى است که با همه مشکلات بزرگ در طول قرنها دست و پنجه نرم کرده و بر همه آنها، ولو بعد از گذشت مدتها، فائق آمده است. پس افق تیرهاى در کشور نداریم.»
ما همواره سعی کردهایم به عنوان چشم و زبان مردم عمل کنیم. قطعا در این مسیر اشتباه هم داشتهایم، اما هیچگاه نخواستهایم (مثل برخیها عامدانه) در مقابل دولت جبهه بگیریم. آن فضای مطبوعاتی که برخی دوستان اصلاحطلب یا اعتدالگرا این روزها پیش گرفتهاند، به ظاهر از سر دوستی با دولت است، اما مشکل آنجاست که معمولا در چنین مطبوعاتی، سعی بر گوشزد کردن اشکالات دولت نیست و همواره مجیزگویی را شیوه کاری خود قرار میدهند. چنین رفتاری در برخی روزنامههای اصولگرا در دولتهای گذشته نیز بوده است، اما ما همواره سعی کردهایم در ورطه افراط و تفریط نیفتیم.
در سرمقالهای که به مناسبت روز خبرنگار (والبته با ۳ روز تاخیر) نگاشته بودیم نیز اشاره داشتیم که: «دولت جدید تا چند روز دیگر سر و شکل جدی به خود میگیرد و ما همین جا قول میدهیم که برای کمک به دولت جدید از هیچ کوششی دریغ نخواهیم کرد.
همانطور که در ۸ سال دولت آقای احمدینژاد هم سعی ما بر این بود که اینچنین باشیم. هرچند این نافی نقد سازنده در جهت بهبود عملکرد دولت نخواهد بود؛ چنانکه در ۸ سال اخیر هم هرگاه خطایی از رئیسجمهور دیدیم، چشم بر روی آن نبستیم و با نهایت توان در نقش یک منتقد جدی ظاهر شدیم.
ما نه خود را احمدینژادی میدانسته و میدانیم و نه مثل برخی دوستان اصلاحطلب سعی در مصادره رئیسجمهور یازدهم داریم.
ما پشتیبان همه خادمان ملت و انقلاب خواهیم بود و قول میدهیم مثل برخیها چوب لای چرخ دولت نگذاریم.
قول میدهیم به فرموده رهبر معظم انقلاب در کمک به دولت جدید، تمام توانمان را بگذاریم. قول میدهیم «کاه»ها را «کوه» نکنیم و کارهای بزرگ دولت را کوچک نشمریم.
قول میدهیم عملکرد دولت را در ترازوی انصاف بسنجیم و نه احساس. قول میدهیم مثل برخیها بیانصاف نباشیم.»
ما همواره خود را سرباز اسلام، ایران و انقلاب میدانیم و قلم خود را صرف اصلاح امور خواهیم کرد. ما میدانیم که باید بابت آنچه نگاشتهایم روزی پاسخگو باشیم. هم به خدا و هم به خلق خدا.
آقای رئیسجمهور، ما قلم را توتم خود میدانیم، نه شمشیر را.
منبع سیاست روز به قلم مهدی رجبی