توصيه مطلب 
 
کد مطلب: 21165
شنبه ۳۰ شهريور ۱۳۹۲ ساعت ۱۴:۲۲
تبیین بیانات رهبری؛
ابعاد مفهومیِ نرمش قهرمانانه
رهبر انقلاب ضمن موافقت با حرکت‌های صحیح و منطقی در سیاست‌های خارجی و داخلی افزودند: با مسئله‌ای که سال‌های پیش نرمش قهرمانانه خواندم موافقم؛ چرا که این حرکت در مواقعی بسیار خوب و لازم است، اما با پایبندی به یک شرط اصلی.
ابعاد مفهومیِ نرمش قهرمانانه
بی‌گمان عرصه‌ی اندیشه‌ی انقلاب اسلامی، عرصه‌ی تولید گفتمان و واژگان سیاسی متناسب با شرایط روز است؛ امری که توانایی گفتمان انقلاب اسلامی برای تولید معنا و به تبع آن، سیاست‌گذاری‌ها را اثبات می‌نماید. اخیراً نیز رهبر معظم انقلاب اسلامی در تبیین دیپلماسی جمهوری اسلامی مفهوم «نرمش قهرمانانه» را به واژگان انقلاب اسلامی افزودند. ایشان در جمع فرماندهان سپاه، با اشاره به پیچیدگی‌های دنیای دیپلماسی فرمودند: عرصه‌ی دیپلماسی، عرصه‌ی لبخند و درخواست مذاکره و مذاکره است، اما همه‌ی این رفتارها باید در چارچوب چالش اصلی، فهم و درک شود.

رهبر معظم انقلاب اسلامی، ضمن موافقت با حرکت‌های صحیح و منطقی در سیاست‌های خارجی و داخلی افزودند: ما مخالف با حرکت‌هاى صحیح و منطقى دیپلماسى هم نیستیم... بنده معتقد به همان چیزى هستم که سال‌ها پیش اسم‌گذارى شد: «نرمش قهرمانانه» (آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، ۲۶ شهریور ۱۳۹۲).

پس از این بیانات البته تحلیل‌ها و برداشت‌های متعدد و مختلفی از این عبارت صورت گرفته است. متن حاضر نیز تلاش دارد تا ادبیاتی تحلیلی در این رابطه ارائه نماید. ذکر این نکته نیز ضروری است که به دو شکل می‌توان به موضوع فوق پرداخت: اول، تبیین مفهوم نرمش قهرمانانه و دوم، علل طرح موضوع از سوی مقام معظم رهبری. البته در این مقاله تلاش می‌شود تا به تبیین مفهوم و ابعاد نظری ترکیب «نرمش قهرمانانه» پرداخته شود.

۱. نرمش قهرمانانه و سیاست خارجی دولت اسلامی

دولت‌ها مطمئناً در سیاست خارجی خود اهدافی را تعیین نموده و سعی می‌نمایند بر اساس یک استراتژی مناسب، به آن اهداف دست پیدا کنند. این اهداف در نهایت خواست‌ها و نیازهای امنیتی، استراتژیک، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و نظامی دولت‌ها را تحت پوشش قرار می‌دهد. اساساً هر دولتی داده‌های سیاست خارجی خود را در جهتی تنظیم می‌کند که بتواند به اهدافش دست پیدا کند. اما نباید انتظار داشت که اهداف در طول زمان و در شرایط و مقتضیات مختلف ثابت باقی بمانند؛ چرا که عوامل متعدد داخلی و خارجی وجود دارند که باعث دگرگونی در اهداف سیاست خارجی یک کشور می‌شوند. از طرفی تعیین هدف در سیاست خارجی، در درجه‌ی نخست، منوط به داشتن درکی صحیح از مقدورات ملی و محذورات محیطی (بین‌المللی یا منطقه‌ای) مقدورات و محذورات حاکی از تلفیق امکانات با اهداف و اختیار با جبریت‌های ناشی از واقعیت است (سیف‌زاده، ۱۳۸۴: ۱۱). مقدورات ملی تابعی از دو دسته قدرت‌های نرم‌افزاری و سخت‌افزاری است و محذورات محیطی معطوف به نظام بین‌المللی و ساختار و فرآیند آن نظام است. بنابراین انتظار ثبات در سیاست خارجی، با توجه به شرایط متحول جهانی، تا حد زیادی عبث به نظر می‌رسد.

در مورد دولت اسلامی نیز باید گفت که این دولت نیز دارای سطوح اولویت‌ها و اهداف در سیاست خارجی خواهد بود. با این تفاوت که در کنار اهداف و منافع ملی، دولت اسلامی به دنبال مصالح اسلامی است و اصول رفتاری آن منطبق بر آموزه‌های دینی خواهد بود. در کنار حفظ موجودیت و تمامیت ارضى به عنوان اهداف کوتاه‌مدت، هدف کلان و بلندمدت دیپلماسى اسلامى مرتبط با هدف عام و فراگیر اسلام، دعوت و سعادت بشر است. در تطبیق اهداف میان‌مدت بر اهداف دولت اسلامى شاید بتوان گفت دولت اسلامى به هر حال، عضوى از اعضاى نظام بین‌الملل محسوب مى‌شود و در این راستا، خواهان برقرارى روابط و تشنج‌زدایى در سطح بین‌الملل است. به نظر مى‌رسد اکثر این گونه سیاست‌ها، در حوزه‌ی منطقه الفراغ بر اساس اصل مصلحت قرار دارند و تابع مقتضیات زمان و مکان هستند (حقیقت، ۱۳۸۵: ۱۵۹).

رعایت مصلحت اسلامی یکی از وظایف اصلی دولت اسلامی است. در این نگرش، تضادی میان توجه به منافع ملی و ارزش‌های دینی و اسلامی وجود ندارد که خود، نشانگر امکان توجه به مصلحت عمومی در چارچوب احکام و قوانین اسلامی است. در جریان تحول سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی نیز شاهد فرآیندی هستیم که به تدریج در طی آن، عنصر مصلحت در سیاست‌گذاری غالب شده است. این مسئله در تصمیمات سیاسی امام خمینی (رحمت الله علیه) نیز به طور ملموسی قابل مشاهده است. برای مثال، پذیرش قطعنامه‌ی ۵۹۸ غلبه‌ی عنصر مصلحت در سیاست خارجی امام (رحمت الله علیه) بود (قاضی‌زاده، ۱۳۷۷: ۵۳۸).

علاوه بر مسائل مذکور، در طراحى سیاست خارجى دولت اسلامى، باید به اصل واقع‌گرایى و شناخت مقتضیات و محدودیت‌هاى روابط بین‌المللى نیز توجه شود. سیاست خارجى دولت اسلامى نمى‌تواند در خلأ و به شکل آرمانى ترسیم گردد. در مجموع باید گفت دید آرمان‏گرایی (ایدئالیستی) اسلام، هدف نهایی خود را تشکیل امت واحد جهانی در عرصه‏ی جهانی ترسیم می‏کند و دید واقع‏گرایی آن (رئالیسم)، نشان از پذیرش واقعیت‏های موجود، اصل هم‌زیستی و زندگی مسالمت‏آمیز در عرصه‏ی بین‏المللی را شامل می‏شود. در بادی امر، با نگاهی به سیره‌ی عملی امام خمینی (رحمت الله علیه) می‌توان تلفیقی از آرمان‌گرایی و واقع‌بینی را در رویکرد ایشان بر سیاست خارجی مشاهده نمود.

۲. استنتاجات مفهومی از نرمش قهرمانانه

با توجه به مبانی سیاست خارجی دولت اسلامی، به نظر می‌رسد مفهوم «نرمش قهرمانانه» موضوع و محوری بدیع محسوب نمی‌گردد؛ چه اینکه مقام معظم رهبری از نرمش قهرمانانه به مثابه دیپلماسی یاد کرده‌اند و می‌دانیم که دیپلماسی فن اداره‌ی سیاست خارجی است. لذا مبحث دیپلماسی، به عنوان یک فن و مدل مدیریتی، جدای از مبانی ارزشی سیاست‌گذاری خارجی قلمداد می‌گردد. اما با توجه به محوریت اصل مصلحت در زمینه‌ی سیاست خارجی اسلامی، به نظر می‌رسد مفاهیمی چون تنش‌زدایی یا «نرمش قهرمانانه» با مختصات سیاست خارجی اسلامی سازگاری دارد؛ چه اینکه «عزت، حکمت و مصلحت» سه اصل محوری و ثابتی بوده است که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر مبنای آن‌ها شکل گرفته است.

رهبر معظم انقلاب این سه اصل را یک مثلث الزامی برای چارچوب ارتباطات بین‌المللی دانسته‌اند و همچنین تعامل ایران با جهان را در سند چشم‌انداز بیست‌ساله‌ی کشور، بر مبنای این سه اصل، پیش‌بینی کرده‌اند: جمهورى اسلامىثابت کرده است که در پى تشنج‌آفرینى در روابط خود با کشورها نیست و به روابطىبرابر، که با سه اصل عزت و حکمت و مصلحت در سیاست خارجى منطبق باشد، علاقه‏مند وپایبند است و ثابت کرده است که در این روابط، منافع مادى و معنوىِ کشور و رعایتمصلحت و عزت ملت عظیم‏الشأن ایران و صیانت از آرامش و سِلم در فضاى سیاسى جهان،شاخص و راهنماى اصلى اوست (آیت‌الله خامنه‌ای، پیام به کنگره‌ی‌ عظیم حج، ۱۲ فروردین ۱۳۷۷). در ادامه جهت تبیین واژه‌ی «نرمش قهرمانانه» می‌توان ابعاد نظری این عبارت را مورد واشکافی قرار داد.

الف) روش‌مند بودن نرمش قهرمانانه: با توجه به ادبیات مقام معظم رهبری با تأکید بر حرکت دیپلماتیک نرمش قهرمانانه برای نیل به پیروزی، تردیدی نمی‌ماند که این مفهوم به حوزه‌ی روش‌شناختی در دیپلماسی اسلامی بازمی‌گردد. تعلق به حوزه‌ی روش‌شناختی دو نتیجه‌ی منطقی در بر خواهد داشت؛ اولاً روش‌های کاربردی بایستی با مبانی نظری اسلامی و اصول سیاست خارجی سازگار باشد که در بحث گذشته مفصل بدان اشاره شد و تاکید گردید؛ مذاکره و نرمش دیپلماتیک در نیل به اهداف سیاسی اساساً در حوزه‌ی منطقه الفراغ قرار دارد و با توجه به موارد متعدد، حرکات مسالمت‌آمیز در صدر اسلام، نظیر صلح حدیبیه و نیز صلح امام حسن (علیه السلام) مشروع به نظر می‌رسد.

در این زمینه رهبر انقلاب تأکید دارند که به‌ هیچ ‌وجه عدول از مبانی و عدول از ارزش‌ها جایز نیست... اما در روش‌ها بایستی تکامل،‌ اصلاح، تغییر و رفع خطا جزء کارهای دائمی و برنامه‌های همیشگی ما باشد؛ ببینیم کدام روش ما، ولو به آن عادت کرده باشیم، غلط است، آن را عوض و اصلاح کنیم... باید جای «هدف» را با «روش» اشتباه نکنیم (آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در ۳۱ شهریور ۱۳۸۳). ثانیاً این موضوع مستقیماً به مباحث عملیاتی در سیاست خارجی بازمی‌گردد و زمینه را برای بروز خلاقیت‌های دیپلماتیک و مانورهای سیاسی جهت پیروزی در مذاکرات فراهم می‌سازد. نرمش قهرمانانه در حوزه‌ی مذاکرات با فراهم نمودن اعتماد متقابل و درک متقابل باعث می‌گردد که مسیر مذاکرات از ذهنیت‌های منفی و کارشکنی‌ها کمتر آسیب ببیند.

ب) توازن میان آرمان و واقعیت: بُعد دیگر مفهوم «نرمش قهرمانانه» به توازن میان آرمان‌گرایی و واقع‌گرایی اشاره دارد. برقراری توازن میان این دو، از طریق آرمان‌گرایی در اندیشه و نظریه از یک سو و واقع‌گرایی در عمل و رویه‌ از دیگر سو امکان‌پذیر می‌شود؛ امری که شاید حاصل بی‌نتیجه ماندن سیاست‌های واقع‌گرایی منفعل و آرمان‌گرایی خام در سیاست خارجی دولت‌های اصلاحات و عدالت‌خواه محسوب گردد. شناخت واقعیت‌ها در سیاست خارجی را می‌توان بر حسب موقعیت‌شناسی، زمان‌شناسی و فرصت‌شناسی در حوزه‌ی داخلی و خارجی تعریف کرد. موقعیت‌شناسی خود به معنای شناخت و درک صحیح از مقدورات و محظورات ملی، شناخت نظام بین‌الملل و ماهیت قدرت رایج در روابط بین‌الملل است. زمان‌شناسی متضمن شناخت شرایط زمانی خاصی است که کشور و نظام بین‌الملل در آن قرار دارند. فرصت‌شناسی نیز بدان معناست که در سیاست خارجی، فرصت‌های موجود را به درستی درک کرده و از آن‌ها نهایت استفاده را به عمل آورد. در شرایط مطلوب، فرصت‌شناسی متضمن فرصت‌سازی است. در حوزه‌ی عقل عملی نیز عقلانیت در عرصه‌ی سیاست خارجی متضمن و مستلزم قانون‌گرایی، اخلاق‌مداری و نهادگرایی برای تأمین منافع ملی است (دهقانی فیروزآبادی، ۱۳۹۲). لذا نرمش قهرمانانه به معنای واقع‌بینی و پیگیری عاقلانه‌ی ارزش‌هاست که البته آرمان‌خواهی و اهداف کلان را نیز از نظر دور نمی‌دارد.

ج) ثبات در اهداف سیاست خارجی: سیاست خارجی هر کشور تداوم سیاست داخلی و پویش‌های درون نظام یک کشور است. اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نیز برگرفته از اصول و ارزش‌های نظام اسلامی و برآمده از انقلاب اسلامی ماست. رهبر معظم انقلاب در این رابطه می‌گویند: «اصول سیاست خارجی ما از اصول انقلاب ما جدا نیست... ما همچنان که نظام سلطه را در درون کشورمان با انقلاب بر هم زدیم... با نظام ارباب‌ـ‌رعیتی در سطح جهان مخالفیم. اساس سیاست خارجی ما این است که ما این ایده‌ی مخالفت با سلطه‌گری و سلطه‌پذیری را به عنوان یک ستون مستحکم در فضای سیاست بین‌المللی در سطح دولت‌ها و ملت‌ها استقرار دهیم.» (آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در ۲۵ مرداد ۱۳۸۳)

لذا ارتباط معنایی مفهوم «مقاومت» با مفهوم «تقابل با نظام سلطه» یکی از شاکله‌های اصلی منظومه‌ی‌ فکری رهبر انقلاب در حوزه‌ی سیاست خارجی را نشان می‌دهد. اما سند چشم‌انداز جمهوری اسلامی ایران، که نشان‌دهنده‌ی تلفیقی از آرمان‌گرایی و واقع‌گرایی است، چشم‌انداز نظام اسلامی را در روابط بین‌الملل، دارای تعامل سازنده و مؤثر با جهان بر اساس اصول عزت، حکمت و مصلحت می‌داند. این بدان معناست که تغییر در نظام سلطه‌ی جهانی در صورت امکان، از طریق تعامل و دیپلماسی فعال و نرم پیگیری می‌شود. لذا مفهوم دیپلماسی نرمش قهرمانانه، با توجه به مثال روشن مقام معظم رهبری درباره‌ی فن کشتی‌گیر، یک اقدام اعتمادساز یک‌جانبه و بی‌هدف نخواهد بود، بلکه رفتاری سیاسی و مقطعی برای نیل به هدفی مشخص است و بی‌گمان این نرمش باعث فراموشی تعارضات هویتی جمهوری اسلامی با نظام سلطه نخواهد شد.

۳. نتیجه‌ی عملی؛ شکوفایی دیپلماسی

تأکید بر مفهوم نرمش قهرمانانه هرچند در حوزه‌ی تاکتیکی ‌ـ‌و نه استراتژیک‌ـ‌ قرار دارد، اما به جهت شرایط بین‌المللی در زمینه‌ی پرونده‌ی فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران و نیز عبور از دوره‌ی اصول‌گرایی آرمان‌محور در سیاست خارجی جمهوری اسلامی، که با تأکید بر آرمان‌گرایی و تقابل جدی با غرب استوار بود، پنجره‌ی جدیدی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی می‌گشاید. برخی ابعاد این فضای جدید در گزاره‌های نظری فوق ارائه گردید، اما گفتمان‌سازی بر مبنای «نرمش قهرمانانه» نتایج علمی مطلوبی نیز در بهینه‌سازی دیپلماسی جمهوری اسلامی به همراه خواهد داشت که در مقطع اخیر بسیار حائز اهمیت به نظر می‌رسد. در حالی که منابع قدرت ملی در جمهوری اسلامی بسیار متعدد و متکثر است، دیپلماسی مقتدرانه به معنای به‌کارگیری حداکثر قدرت ملی، راهبردی حداکثری برای تأمین منافع ملی است.

رویکرد «نرمش قهرمانانه» این فرصت را به دیپلماسی می‌دهد تا عناصر مادی قدرت، شامل جغرافیا، منابع طبیعی، توسعه‌ی اقتصادی، جمعیت و... و همچنین عناصر غیرمادی قدرت نیز شامل فرهنگ ملی، پیشینه‌ی تاریخی، ارزش‌ها و هنجارهای ملی و توان گفتمان‌سازی انقلاب اسلامی ایران را به خدمت بگیرد. در واقع اساساً دیپلماسی صحیح همان «نرمش قهرمانانه» است که بتواند فارغ از اعلام مواضع صرف، با بهره‌گیری از منابع ملی قدرت، توان چانه‌زنی خود در دفاع از منافع ملی را افزایش دهد. نرمش قهرمانانه این فرصت را فراهم می‌کند تا وجهه‌ی بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری مردم‌سالار، که متکی بر اجماع نخبگان و همراهی مردم، مسیر پیشرفت را طی می‌کند، افزایش یابد و همه‌ی این ابعاد متکی بر ساخت اصولی نرمش قهرمانانه است؛ چه اینکه مقام معظم رهبری خطاب به دیپلمات‌های نظام می‌فرمایند: نمایندگان سیاسى جمهورى اسلامى ایران در جهان باید تیزتر از شمشیر، نرم‌تر از حریر و سخت‌تر از سنگ و پولاد باشند. عرصه‌ی سیاست خارجى میدان نرمش‌هاى قهرمانانه است، اما نرمشى که در برابر دشمن تیز باشد. بنابراین دیپلمات‌هاى ما باید در مواضع اصولى خود مستحکم بایستند و استقامت و پایمردى حضرت امام خمینى (رحمت الله علیه) را الگوى خود قرار دهند (آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در ۱۷ مرداد ۱۳۷۵).

**جمع‌بندی

در این مقاله تلاش گردید مؤلفه‌های مفهوم نرمش قهرمانانه تبیین گردد. دیدیم این مفهوم اساساً در حوزه‌ی روش قرار دارد و نه در حوزه‌ی بینش. اما با این تأکید که اساساً رویکردهای روشمند در سیاست خارجی نظام اسلامی باید متکی بر اصول بینشی این نظام باشد. لذا رویکرد نرمش قهرمانانه نیز اساساً در اصول سیاست‌گذاری خارجی نظام اسلامی پایه‌گذاری شده و منبعث از رفتار سیاست خارجی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در صلح حدیبیه و یا حتی سیاست درهای باز در طول جنگ تحمیلی (که مبدع آن نیز خود مقام معظم رهبری بودند) است.

از این منظر، «نرمش قهرمانانه» امری بدیع و یا بدعت تلقی نمی‌گردد؛ اما با توجه به شرایط بین‌الملل و تلاش نظام سلطه برای ضربه زدن به ایران اسلامی به بهانه‌هایی چون پرونده‌ی هسته‌ای، این رویکرد نیز به مثابه پویایی دیپلماتیک و روندی اصلاحی در سیاست‌گذاری خارجی جمهوری اسلامی تفسیر می‌گردد که تأمین حداکثری منافع ملی را در نظر دارد. در این رویکرد، شاهد تعادلی میان واقع‌بینی و آرمان‌گرایی هستیم که به نظر می‌رسد از توان اجماع‌ساز فزاینده‌ای در میان نخبگان سیاسی کشور برخوردار است؛ امری که بی‌گمان با رهبری داهیانه‌ی مقام معظم رهبری، اقتدار و وحدت ملی لازم برای عبور از پیچ‌های تاریخی را فراهم می‌آورد.

منبع: برهان

پانویس
بیانات مقام معظم رهبری: مرکز حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: www.khamenei.ir
دهقانی فیروزآبادی، سید جلال (۱۳۹۲)، «گفتمان اعتدال در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران»، همشهری دیپلماتیک، شماره‌ی ۷۴.
حقیقت، سید صادق (۱۳۸۵)؛ مبانی، اهداف و اصول سیاست خارجی دولت اسلامی؛ قم؛ پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.
سیف‌زاده، حسین (۱۳۸۴)، سیاست خارجی ایران رهیافتی نظری‌ـ‌رویکردی عملی، تهران، نشر میزان.
قاضی‌زاده، کاظم (۱۳۷۷)، اندیشه‌های فقهی و سیاسی امام خمینی، تهران، مرکز تحقیقات استراتژیک.
Share/Save/Bookmark