توصيه مطلب 
 
کد مطلب: 9618
پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۱ ساعت ۱۴:۳۲
از ابهام تا اتهام کسوف/(تحليلي بر مواضع آقاي هاشمي رفسنجاني)(1)
بخش افراطي اصلاحات و بخش هاي از نيروهاي چپ و مجاهدين انقلاب اسلامي و نيروهاي راديکال کارگزاراني ها در حوزه برخورد با آقاي هاشمي موثر بوده و تخريب وسيع شخصيت ايشان در اين دوره ملموس و انتخابات مجلس ششم نمودي از يک عينيت انکار ناپذير است
از ابهام تا اتهام کسوف/(تحليلي بر مواضع آقاي هاشمي رفسنجاني)(1)
محمد حسين ترکمن*- مدیر مسئول سایت خبری تحلیلی خط نیوز - :
انقلاب اسلامي در گرو وارثان انديشه هاي بزرگي است که سر و سر آن از دامن روحانيت و در راس آن امام راحل برخاسته و تاکنون سلسله جليله و روحانيت بيدار، زمان شناسي و متعهد به آرمان ها آن را در بحر بحران ها حفظ نموده است، ياد و نام پروانه هاي عاشقي که گرد چراغ جهان امروز ولايت، به لقاء يار رسيدند از اين مقوله و مقال خارج نيست، نام امام(ره) رهبري و ولايت با شهدا عجين و با ياد و نام ايثارگران به هم آميخته است.
روحانيت از ابتداي نهضت تنباکو، مشروطه، و بعد از آن گرچه در بطن خويش داراي تقسمات خاصي است اما آن چه در حوزه استراتژي امام(ره) و روحانيت بيدار عصر حاضر وجود دارد تبيين و تنوير انديشه بيداري و مقابله با سلطه گران نمود نماد اصلي آن است وجود شخصيت هاي بزرگ و انديشمندي در دوره مبارزه تاکنون، اهرم و عمادهاي حصين و عمودهاي مرصوص اين اين بناي عظيم است، شخص، شخصيت شناسي، و ملزومات اين شخصيت ها و تحليل آن امري لازم و براي جغرافياي سياسي اين امت نقش ويژه و خاصي دارد، يکي از اين شخصيت ها اکبر هاشمي رفسنجاني است.
آقاي اکبر هاشمي رفسنجاني از جمله روحانيتي است که با انديشه هاي ولايت و امامت همراهي و حضرت امام(رض) با عناويني چون (هاشمي زنده است چون نهضت زنده است)، (من هاشمي را بزرگ کرده ام) و... از ايشان ياد مي کند نگاه ها به اين شخص و استوانه انقلاب از ابتداي نهضت امام خميني(ره) تاکنون که رويکردهاي متعدد سياسي داشته اند، شاکله شناسي و انديشه شناسي سياسي اين شخصيت روحاني همواره داراي (اطناب) خاصي بوده است. پردازش و يا نقد انديشه هاي ايشان، به سادگي ممکن نيست مگراين که بتوانيد زواياي پنهان و سايه روشن هاي سياسي را به درستي تحليل نمود.
لذا پردازش اين چهره بايد به گونه اي باشد که اين تحليل به واقعيت هاي حقيقي نزديک تا تحليل موضوع موجب نگردد دشمن با سوء استفاده از آن مقال به حوزه نظام خدشه وارد کند، نقش (اکبر هاشمي رفسنجاني) به عنوان فرمانده کل دفاع مقدس رئيس جمهور دو دوره، رياست دو قوه در دو زمان و دو مقطع حساس امري غير قابل انکار، و حرکات سياسي ايشان در مقاطع مختلف ويژگي هاي (ويژه اي) دارد، نقش ايشان در مجمع تشخيص مصلحت و هدايت مجموعه اي از افکار مطرح در نظام، نشانگر و نمودار يک شخصيت قوي، با ظرفيت و تواناست که ضمن دفاع از کليت نظام بايد توازن استراتژيک را بين قوه مقننه، مجريه و حتي قضائيه اجرا کند و از سويي بتواند نظر فقهي مرجع را در قبال شوراي محترم نگهبان ترسيم نمايد.
شخصيت مبارزاتي، و چند بعدي هاشمي نشان داده است ابعاد آن در جمع بندي شاکله اش بر مبناي نظام و انقلاب ترسيم شده است.
لذا نقد و آسيب شناسي اين شخصيت شيوه اش پيچيده تر و گاه جمع اضداد است.
الف: هاشمي در تمامي جريان هاي سياسي بعد از انقلاب اسلامي همواره به عنوان يک جريان موثر مطرح بوده بلکه، در تمامي جريانات صاحب عنوان که قابل ذکر است نام هاشمي و همراهي و يا ناهمراهي اش تاثير فراواني بر معادلات آن زمان داشته است، جريان هاي قوي روحاني، چون جامعه روحانيت مبارز، و جريان هاي سياسي چون اصلاحات و کارگزاران هر يک در حوزه انديشه و عمل متاثر از هاشمي بوده اند. جريان حزب جمهوري هم بدون هاشمي نمي توانست به شکوفايي، بلوغ، و ثمردهي و در مقطعي به خاموشي بگرايد، در دفاع مقدس، بازسازي مقابله با دسايس دشمن نام هاشمي و نقش هاشمي نقشي تعيين کننده است. لذا نقش تعييني هاشمي در حوزه هاي مختلف که بعدها صور متفاوتي را از خود نشان داده است ضمن (تلون) خاص خودداري معاني ويژه اي است.
ب: برداشت مقطعي و از يک جريان خاص نمي تواند شخصيت ايشان را تبيين کند براي تبيين شخصيت سياسي هاشمي در انقلاب اسلامي به يک برش کلي نيازمنديم، که از دوران مبارزات تاکنون را در بر گيرد.
ج: بايد بپذيريم اين تحليل ها که گاه به اغراض سياسي آلوده مي شود و گاه افراط در خوش بيني و بدبيني در آن ها جاري است به دليل نگاه مشخص يا نهادهاي که نگاهشان تک بعدي و زمان محور است و در بر گيرندگي ندارد، لذا در بسياري از موارد دچار نوعي تحليل بر اساس ديدگاه خود رسيده اند، لذا براي آن که اين تحليل هم به آن سرنوشت دچار نشود بايد هم از مرزهاي گذشته بگذريم و هم اين که با ابزار حقايق به واقعيت هاي بپردازيم، و بپذيريم اين تحليل هم ممکن است و به يقين داراي نقض و نقص و نقد باشد و از صاحب نظران بخواهيم ما را در يافتن حقيقت روشن هدايت کنند.
لذا، براي اين امر(شناسنامه شناسي) به دنبال آقاي هاشمي نيستيم، بلکه نمونه برداري از يک برش کلي را دنبال مي کنيم.
۱- بايد بپذيريم هاشمي بعد از امام(ره)، مقام معظم رهبري(حفظه اله) يکي از چهره هاي روشن، بي بديل و تابناک انقلاب اسلامي است، اگر کسوفي در حوزه خورشيد رخ مي دهد، نقش خورشيد را نمي توان انکار کرد، خورشيد گرفتار کسوف از وجهه کلي آن چيزي نمي کاهد، و سياهي اندک زمان کسوف، انکار نقش خورشيد را سزاوار نيست.
بسياري از شخصيت هاي انقلاب ممکن است در برهه هاي دچار کسوف، و يا زيرا بر رفتن به تناسب جايگاه شده باشند اين رخدادها گرچه داراي اهميت خاص خودند، اما از ذات خود نيستند، بلکه نوعي (عرض) است.
هيچکس نمي تواند آميختگي شخصيت آقاي هاشمي را با آرمان هاي نظام انکار کند، انکار همراهي نظام و هاشمي گل مالي خورشيد است، اين ترديد، ناکارآمد است و ترديد موجه اي نيست و تطبيق هاشمي با چهره هاي مادون ايشان و قياس آن ها هم قياسي مع الفارق، اما اين به عنوان معصوميت هاشمي در قبال رخدادهاي که به ايشان منتسب است هم نيست، مرز و انشقاق موضوعي اين دو داراي اهميت ويژه اي است.
حوزه نقد
۲- اما در حوزه نقدها، چندين نقد کلي بر آقاي هاشمي توسط صاحب نظران سياسي همواره مد نظر بوده است.
الف: مبناي حزب کارگزارن و حمايت ايشان موجب نوعي (کودتاي سياسي درون حزبي) عليه آرمان هاي نظام تلقي و کارگزاران و انديشه آنان و انشعابات بعدي در دولت اصلاحات نظام را در معرض براندازي خاموش و کودتاي مخملي قرار داده است و اين تفکر تا حوزه براندازي سال ۸۸ ادامه داشت.
ب: نقش وابستگان ايشان از جمله فرزندان آقاي هاشمي در شکل گيري، و دفاع از اين تفکر در قالب هاي مختلف غيرقابل انکار است.
ج: سکوت و اعلام مواضع آقاي هاشمي در مقابل رخدادهاي دو انتخابات رياست جمهوري ، همراهي با نظام نبوده است و به نوعي آقاي هاشمي در مقابل انديشه هاي انقلاب و ولايت ايستاده.
۳- نقش پذيري هاشمي
بايد پذيرفت و به اين اصل انکارناپذير، وقوف يافت، هاشمي مقبول امام (ره)، در دوره مبارزات، و داراي مسئوليت هاي کليدي در نظام و به نوعي پرورش دهنده افکار نظام در حوزه هاي مختلف بوده است، نقش بي بديل در جنگ و دفاع مقدس، بازسازي و بالاخره تداوم نظام در حوزه هاي مختلف اين نقش را آشکار مي سازد.
بعد از رياست مجلس آقاي هاشمي و بعد ازدفاع مقدس، هاشمي به عنوان سردار سازندگي معرفي گرديد، اين نقش و شعار زماني در حوزه تحليل واقعيت شناسي وارد مي شود که حجم خرابي هاي جنگ، را داشته باشيم، في الواقع اگر غلوي هم در سرداري سازندگي وجود داشته باشد، خيلي ذات خطاجويي ندارد، آمار و ارقام خرابي ها فراوان تر از ميزان عدد و ارقام آن است، البته تدبير امام راحل(ره) در حوزه مردم و عشق و علاقه مردم به نظام علت عمده اين توفيق و بعدها سايه پرکمال رهبري معظم بر روند آن تاثير قطعي داشت اما نقش پذيري هاشمي و دولت او در چهار ساله اول و دوم رياست جمهوري نبايد فراموش شود، بحران هاي منطقه اي، اشغال کويت، لشکرکشي استکبار، و تدبير دولت هاشمي براي استفاده موثر از پتانسيل کشور و نظام برگ برنده اي است که همواره آقاي هاشمي برآن مفتخر است، اما در دوره دوم رياست جمهوري ايشان رشد جريان چپ در کشور به دلايل خاصي که جاي آن در اين مقوله نيست، و برخي تصميمات و فشارها، و رشد سلائق، بحث شهرداري تهران، و شخص کرباسچي به دست گرفتن حوزه مطبوعات توسط جريان هاي مشکوک، و نقش افرادي چون عطاله مهاجراني، و رشد قارچ گونه و سرطاني کارگزاران سازندگي و رشد انديشه هاي تکنوکرات و دگرانديش، هاشمي را به يک مصالحه از سويي با اين نيروها براي توازن سياسي، و از سوي ديگر زهرچشم گرفتن از برخي نيروهاي روحاني که همسويي با هاشمي را در عمل نداشته و انشقاق غيرعلني جريان هاي (راست) موجب شد که تحليل هاي مغاير با قانون اساسي براي تداوم رياست جمهوري هاشمي، يک تنش نانوشته بين جريان هاي راست را شامل مي شود که اين تنش ها عملاً هاشمي را به حمايت هاي تلويحي و ايما و اشاره ها واداشت که از رشد آن جريان کارگزاران و از اين انديشه هاي دولت خاتمي متولد شود و اين نقطه آغاز نقش دوم و سومي را براي آقاي هاشمي ورق زد، که دولت اول آقاي خاتمي را عملاً نيروهاي هاشمي اداره مي کردند، و تا زماني که اين نقش ها صرفاً هدايت يک دولت اصلاحاتي صرف بدون تنه زدن به آرمان ها و اصول انقلاب بود و مجلس ششمي متولدنشده بود، نيروهاي جريان مقابل آن را در يک باخت صرفاً سياسي در قبال يک جناح کشور مي دانستند، اما به محض برحي حرکات مشکوک در مطبوعات و رسانه ها و مجلس ششم و سيگنال رساني سياسي به دشمنان نظام و رخدادهاي که خود آقاي هاشمي ضربات مستقيم سياسي را متحمل شد ادامه داشت.
اما در دولت دوم آقاي خاتمي نقش آقاي هاشمي کمرنگ شد و عملاً دولت آقاي خاتمي به يک دولت صرف مشارکتي تبديل شد کليد براندازي نظام و در دل دولت آقاي خاتمي و مجلس ششم و توسط برخي شخصيت هاي موثر آن زده شد. مواضع رسانه ها و معاند نشريات مسئله دار که داراي عقبه تاريکي در انقلاب بوده شاکله مجلس ششم و تحريکات متعدد دولتمردان خاتمي و عائله سال ۷۸ و بعد از آن همگي نشان از يک براندازي روشن دانست، و اين موضوع و موضع باعث شکل گيري نقدهاي وسيعي بر آقاي هاشمي گرديد. تحولات بعدي دراين حوزه نشان داد که اين نقدها علت موجبه اش نيروهايي بود که در سال هاي بعد حاکميت اصلاح طلبان و بعد از آن عموماً وابستگي فکري و سياسي به بيگانگان داشته و جز يا عوامل براندازي محسوب و از شاه مهره هاي عمليات سوي براندازي بوده اند. و رد زني سياسي برخي از اين عناصر به جاسوسي هايي در گستره انرژي هستي نيز منجر گرديد، ولي به خوبي و به وضوح روشن است که هاشمي هرگز با مبناي فکري و ارتباطات مشکوک آنان يا پي نبرده است و يا اين که حسن نيت و وسعت ديد شخصي چون آقاي هاشمي رفسنجاني و خوش بيني مفرط درا ين حوزه را مي توان عامل خاص آن برشمرد گرچه بايد اذعان نمود دولت دوم آقاي خاتمي از شقوق مختلف آرايش(براندازي) را بيشتر نمايان نمود خاصه اين که اين حوزه با اکثريت قريب به اتفاق مجلس ششم يک هدف مشخص را دنبال مي کرد و آن استحاله و بالطبع براندازي نظام بود که اساس فتنه سال ۸۸ و بعد از آن را در نقشه راه خود داشتند.
اما آقاي هاشمي از اواخر دولت اول خاتمي و شکاف بين دو سر جريان اصلاح طلبان و مشارکتي ها به نحوي بي سابقه مورد حمله جناح تندرو و افراطي اصلاحات قرار گرفت اين حملات تند و بي منطق به آقاي هاشمي نتيجه نگاه افراطي اصلاحات به نقش آفرينان و حاملين رسالت انقلابي امام راحل(ره) بود نويسنده کتاب عاليجناب سرخپوش و... ساير مندرجات در مطبوعات آن برهه که بررسي اسنادي آن حائز اهميت خاص و ويژه اي نشان مي دهد بخش افراطي اصلاحات و بخش هاي از نيروهاي چپ و مجاهدين انقلاب اسلامي و نيروهاي راديکال کارگزاراني ها در حوزه برخورد با آقاي هاشمي موثر بوده و تخريب وسيع شخصيت ايشان در اين دوره ملموس و انتخابات مجلس ششم نمودي از يک عينيت انکار ناپذير است و نقش آقاي هاشمي در حوزه نظام را روشنتر مي کند گرچه شخص آقاي هاشمي هيچ گاه از اين برخوردها نه هراسيد و نه اهميت ويژه اي قائل شد و نه از آن سخن گفت.
Share/Save/Bookmark