در روزهای اخیر شاهد رسانه ای شدن قابل توجه اختلافات میان دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا و ایلان ماسک، میلیونر مشهور آمریکایی و وزیر سابق کارآمدی دولت ترامپ بودهایم. ایلان ماسک که در بحبوحه رقابت های انتخابات ریاست جمهوری 2024 آمریکا در زمره اصلیترین حامیان ترامپ بود، چند روز قبل و در کمتر از شش ماه حضورش در دولت ترامپ، از این دولت خارج شد.
اختلافات میان ایلان ماسک و ترامپ زمانی ماهیت جدی به خود گرفت که دونالد ترامپ لایحه ای با نام One Big Beautiful Bill را معرفی کرد. این لایحه معطوف به کاهش مالیات ثروتمندان و افزایش بودجه برای قوانین مهاجرتی و حذف یارانه خودروهای برقی بود. ایلان ماسک این لایحه را نفرت انگیز و غیرمسوولانه توصیف کرد. او همچنین هشدار داد که سیاست های ترامپ می توانند آمریکا را به سمت یک رکود اقتصادی تمامعیار پیش ببرند.
در جبهه مقابل، دونالد ترامپ نیز ایلان ماسک را به ناسپاسی متهم کرد و تهدید کرد که کلیه قراردادهای دولتی با شرکت های تحت مالکیت وی را لغو خواهد کرد. عجیب اینکه ترامپ، ایلان ماکس را فردی دیوانه توصیف کرد و البته گفت که هیچ علاقه ای برای صحبت کردن با وی ندارد! به تازگی نیز ایلان ماسک جنجالی تازه به راه انداخته و گفته که عدم افشای برخی اسناد مرتبط با "پرونده جفری اپستین"، تا حد زیادی به دلیل حضور ترامپ در میان مجرمان این پرونده بوده است.
پرونده اپستین ترکیبی از رسواییهای جنسی، سواستفاده از نوجوانان، ارتباط چهرههای قدرتمند جهانی و در نهایت مرگی مشکوک بود. یکی از اتهامات جفری اپستین این بود که دختران نوجوان و کم سن و سال را به مکانهای لوکس متعلق به خود می برد و زمینه را برای ارتباط نامشروع افراد قدرتمند با آن ها فراهم می کرد و از آن ها فیلم می گرفت! حال ایلان ماسک معتقد است یکی از مشتریان اپستین، دونالد ترامپ بوده است. به طور کلی، تشدید اختلافات جاری میان ترامپ و ایلان ماسک، با 3 پیام و نکته معنادار همراه است.
یک: زوال مشروعیت درون ساختار نخبگان آمریکا
نظام سیاسی آمریکا، سالهاست که خود را نماد «شفافیت» و «پاسخگویی» معرفی کرده، اما در عمل، آنچه رخ میدهد چیزی جز نزاع میان میلیاردرها و صاحبان قدرت نیست. درگیری ترامپ و ماسک، دو فردی که در دو سوی جناحهای سیاسی و اقتصادی قرار دارند، نشان میدهد که پروژه «دموکراسی آمریکایی» بیش از آنکه بر پایه مردمسالاری بنا شده باشد، به میدان قدرتنمایی نخبگان خصوصی و غولهای اقتصادی تبدیل شده است.
ترامپ بهعنوان رئیسجمهور آمریکا، اکنون تهدید میکند که اگر ماسک به انتقادهایش ادامه دهد، قراردادهای دولتی اسپیسایکس را لغو خواهد کرد. این جمله ساده نشان میدهد که تا چه حد منافع اقتصادی شرکتهای خصوصی در آمریکا وابسته به رفاقت یا خصومت با کاخ سفید است.
دو: رسواییهای امنیتی و اخلاقی؛ چهره پنهان سیاست در آمریکا
اختلاف میان ترامپ و ماسک زمانی به اوج رسید که ماسک، با صراحتی کمسابقه، خواستار شفافسازی درباره ارتباط ترامپ با پرونده رسوای جفری اپستین شد. میلیاردر متهم به قاچاق انسان و فساد جنسی، که مرگ مشکوکش در زندان همچنان بیپاسخ مانده است. ماسک از دولت خواست اسامی تمام کسانی که با اپستین در ارتباط بودهاند را منتشر کند. آیا میتوان انتظار داشت چنین درخواستهایی در کشوری که مدعی حقوق بشر است، بیپاسخ بماند؟ در آمریکا، افشای حقیقت همیشه قربانی مناسبات قدرت شده است، و این بار هم بهنظر میرسد صدای ماسک نه برای حقیقت، بلکه برای فشار متقابل در یک جنگ قدرت بلندمدت بلند شده است.
این رسواییها تنها مربوط به گذشته نیستند. انتشار فهرست مشتریان اپستین، که احتمالاً شامل سیاستمداران، میلیاردرها و حتی قضات عالیرتبه است، تهدیدی برای کل نظم قدرت آمریکاست. در چنین فضایی، اختلاف میان ترامپ و ماسک تنها یک جدال لفظی نیست؛ بلکه هشداری است به درز حقیقتهایی که نظام آمریکا سالها تلاش کرده پنهان بمانند.
سه: اقتصاد؛ گروگان گرفته نخبگان
پیامد درگیری این دو چهره بهسرعت در بازار و اقتصاد آمریکا بازتاب یافت. با انتشار توییتهای تند ماسک و تهدیدهای صریح ترامپ، سهام تسلا بیش از ۱۴٪ سقوط کرد. میلیونها دلار از دارایی سرمایهگذاران در عرض چند ساعت دود شد و به هوا رفت. این اتفاق یکبار دیگر نشان داد که در اقتصاد آمریکا، ثبات بازارها بیشتر از آنکه تابع منطق علمی یا شفافیت سیاسی باشد، به بازیهای رسانهای و دعواهای فردی وابسته است. برای کشوری که مدعی «الگوی اقتصاد آزاد» در جهان است، وابسته بودن ارزش شرکتها به توییتهای یک میلیاردر یا تهدید یک رئیسجمهور سابق، بیشتر به یک شوخی سیاسی شباهت دارد تا الگویی برای توسعه پایدار.
به طور کلی، تقابل ترامپ و ماسک را نمیتوان صرفاً یک مشاجره شخصی دانست. این درگیری سه وجه مشخص از بحران آمریکای امروز را نمایان میکند: فقدان مشروعیت سیاسی، رسواییهای پنهانشده اخلاقی و امنیتی، و شکنندگی اقتصاد در سایه نوسانات روانی. آمریکا امروز بیش از هر زمان دیگری گرفتار تناقضات داخلی خود شده و آنچه در ظاهر دعوای ترامپ و ماسک بهنظر میرسد، در حقیقت نشانهای از یک فروپاشی ساختاری عمیقتر است.
کشوری که روزی ادعای هدایت جهان را داشت، اکنون درگیر دعوای نخبگان خود است و آیندهاش به جای آنکه در اتاقهای فکر سیاسی ترسیم شود، در جنگ توییتها، قراردادهای شخصی و افشاگریهای رسانهای رقم میخورد.