توصيه مطلب 
 
کد مطلب: 21087
پنجشنبه ۲۸ شهريور ۱۳۹۲ ساعت ۱۳:۱۱
تبارشناسی مفهوم نرمش قهرمانانه
مهدی محمدی
این هنر رهبر حکیم انقلاب اسلامی در مقام یک استراتژیست است که می‌تواند به‌سرعت پیروزی‌های راهبردی را از طریق مانورهای تاکتیکی مناسب و تولید ادبیات هوشمندانه به ابزار پیشبرد دیپلماسی تبدیل کند.
تبارشناسی مفهوم نرمش قهرمانانه
ادبیات مقاومتی که روز گذشته رهبر معظم انقلاب اسلامی که حول مفهومی بدیع به‌نام «نرمش قهرمانانه» تولید کردند، واجد مبانی، مفاهیم، تبعات و توصیه‌های بسیار مهمی است. درک اینکه این سخن بر چه مبانی استوار است، در کجای منظومه فکری رهبر معظم انقلاب اسلامی قرار می‌گیرد و چرا در این زمان خاص مطرح شده است، پاسخ به این سؤال که مقصود از این تعبیر دقیقاً چیست، داشتن یک ارزیابی دراین‌باره که تبعات این سخن در حوزه‌های مذاکراتی و دیپلماتیک و در طرح‌ریزی‌های امنیت ملی چه خواهد بود و نهایتاً استخراج یک سلسله توصیه‌های دقیق که بتواند این مفهوم را در رفتار حاکمیت عملیاتی کند، اکنون فوری‌ترین و مهمترین مسائلی است که باید برای تبیین آن وقت گذاشت.

نکات زیر تلاشی است برای تمهید مقدمات یک بحث سازمان‌یافته دراین‌باره.
۱ ــ نخستین نکته این است که باید در نظر داشت این تعبیر در زمانی از جانب رهبر معظم انقلاب اسلامی مورد تأکید قرار گرفته است که ایران در یک اوج تاریخی هم به‌لحاظ مؤلفه‌های سیاست و امنیت داخلی و هم از لحاظ منطقه‌ای قرار دارد. به‌لحاظ داخلی انتخاباتی در ایران برگزار شده است که هم کیفیت برگزاری آن، هم نحوه حضور مردم در آن و هم نتیجه آن، برای دشمنان این کشور کاملاً غیرمنتظره بود و عمیقاً در نقطه مقابل همه طراحی‌ها و انتظارات آنها قرار گرفت.
در حوزه منطقه‌ای و بین المللی نیز ایران اسلامی موفق شد تقریباً یک‌تنه ــ و به‌روش‌هایی که عموماً ناگفته است ــ بزرگ‌ترین و خطرناک‌ترین پروژه دولت آمریکا در منطقه یعنی حمله نظامی به سوریه را منتفی و آمریکا را به یکی از تحقیرآمیزترین نرمش‌هایی که تاریخ به یاد دارد وادار کند.
یک نگاه کاملاً اجمالی به این صحنه نشان‌دهنده این است که ایران حتی اگر تصمیم به نرمش گرفته باشد از موضع یک قهرمان چنین تصمیم گرفته است و این نکته‌ای است که دشمنان این کشور در ۳ ماه گذشته آن را از نزدیک و با جزئیات لمس کرده‌اند. در واقع این هنر رهبر حکیم انقلاب اسلامی در مقام یک استراتژیست است که می‌تواند به‌سرعت پیروزی‌های راهبردی را از طریق مانورهای تاکتیکی مناسب و تولید ادبیات هوشمندانه به ابزار پیشبرد دیپلماسی تبدیل کند.

از این منظر نرمش قهرمانانه، به‌معنای استفاده درست از قدرت راهبردی و دادن علامت‌های صحیح به طرفهای مقابل است دراین‌باره که یک ایران پیروز، دارای روحیه تعاملی بیشتری هم هست. هرگونه تلاش برای ترجمه مفهوم نرمش قهرمانانه به اقدامی از موضع ضعف دقیقاً از نشناختن جغرافیای بحث، شرایط شکل‌دهنده به آن و مبانی که این مفهوم از آن تغذیه می‌کند، نشئت می‌گیرد.

اگر آمریکایی‌ها یا مشاوران ضدانقلابشان دچار این سوء محاسبه شوند که در ایران تغییر محاسباتی رخ داده و نرمش قهرمانانه عبارت اخرای سازش است ــ اشتباهی که می‌بینیم در همین ۲۴ ساعت گذشته از برخی منابع درز کرده ــ نتیجه‌ای که باید گرفت این است که یک بار دیگر ایران را نشناخته‌اند و ممکن است فرصتی گرانبها را که معلوم نیست بار دیگر چه‌زمانی رخ خواهد نمود، با بی‌تدبیری و غرور از دست بدهند.

۲ ــ نرمش قهرمانانه به این معناست که بده ــ بستان و شکل‌دهی به یک معامله برد ــ برد از دید ایران امکان‌پذیر است. در واقع این موضع جدید هم نیست. ایران همواره آماده بوده است که چیزی بدهد و به‌ازای آن چیزی بگیرد به این شرط که اولاً آرمان‌ها و اصولش صدمه نخورد، ثانیاً به‌ازای چیزی که می‌دهد مابه‌ازایی متوازن و شایسته دریافت کند و ثالثاً آنچه طرف مقابل خواهان معامله بر سر آن می‌شود جزو خطوط قرمز ایران نباشد.

اگر غرب خواهان استفاده از این فرصت تاریخی است باید خود را برای جفت و جور کردن یک «آورده بزرگ» در مذاکرات مهیا کند. ایران خطوط قرمزی دارد اما همه آنچه دارد خط قرمز نیست. در آن مواردی که خط قرمز نیست معامله امکان‌پذیر است به‌شرط اینکه طرفی برای معامله و مابه‌ازایی منصفانه روی میز باشد. اگر طرفهای غربی همچنان مصمم به تکرار حرفهای سابق خود باشند (که شواهد چنین نشان می‌دهد)، معنای آن این است که در واقع آداب معامله را نمی‌دانند یا بدتر از آن، اساساً قصد معامله ندارند و هدف واقعی آنها به‌هم زدن میز بازی است. سخنان دیروز رهبر معظم انقلاب اسلامی کاملاً توپ را در زمین طرف مقابل انداخته است.

حالا این آمریکاست که باید روشن کند به‌دنبال تفاهم بر اساس یک فرمول برد ــ برد است یا اینکه همچنان به‌عنوان مستعمره اسراییل و عربستان عمل خواهد کرد و این فرصت هم مثل بقیه فرصت‌های دیگر در این دو دهه از دست خواهد رفت.

۳ ــ نرمش قهرمانانه بخشی از راهبرد مقاومت و یکی از اجزای درونی سیستم سیاست خارجی و اقتصاد مقاومتی است نه مفهومی در عرض یا در مقابل آن. نرمش قهرمانانه فقط وقتی معنا پیدا می‌کند که در چارچوب یک راهبرد مقاومتی کلان فهم شود.

اساساً نرمش زمانی معنا دارد که تصمیم اصولی و راهبردی برای مقاومت از طریق خودکفایی درون‌زا، تکیه بر توان ملی و نداشتن سوءتفاهم در مقابل ماهیت واقعی دشمن اتخاذ شده باشد. نرمش در مقابل دشمن انجام می‌شود، اما معنای آن این نیست که ما فراموش کرده‌ایم دشمن دشمن است. تصمیم‌گیری درباره نرمش به‌معنای تصمیم‌گیری درباره دوست فرض کردن دشمن نیست.

نرمش قهرمانانه یعنی کوتاه آمدن تاکتیکی در یک حوزه خاص برای مؤثرتر شدن و قدرتمندتر شدن مقاومت استراتژیک در حوزه‌هایی بسیار مهمتر و کلان‌تر. به این معنا نرمش قهرمانانه اساساً ماهیتی تاکتیکی دارد نه استراتژیک و یک طراحی کوتاه یا میان‌مدت برای محقق کردن هدفهایی بلندمدت است. درک این نکته ازاین‌رو اهمیت دارد که خط سازش نتواند این مفهوم را مصادره کند. دقت در عبارات دیروز رهبر معظم انقلاب اسلامی هم کاملاً این مسئله را آشکار می‌کند که ایشان این مفهوم را به‌عنوان زیرمجموعه تفکر مقاومتی مطرح فرموده‌اند نه به‌عنوان یک مفهوم بدیل که بناست جایگزین مقاومت شود.

۴ ــ از منظر اجتماعی، فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی یک تدبیر بسیار به‌موقع است و پروژه‌های خطرناکی را خنثی می‌کند.

از یک‌سو آمریکایی‌ها در ماههای گذشته انرژی فراوانی صرف القای این موضوع کرده‌اند که ایران اساساً مایل به هیچ‌گونه تفاهمی نیست و رهبری در ایران تفاهم نکردن را جزو ماهیت انقلاب اسلامی می‌داند! سخنان دیروز رهبر معظم انقلاب اسلامی آشکارا و از منظری کاملاً اصولی و مبنایی نشان داد که چنین القائاتی بیشتر ریشه در ماهیت غیرقابل اعتماد و مزوّرانه آمریکا دارد تا اینکه یک توصیف واقعی از دلایل به نتیجه نرسیدن مذاکرات باشد.

از سوی دیگر، ظرف ماههای گذشته باز هم بسیاری تلاش کرده بودند تا به جامعه القا کنند که راه‌حل واقعی برای مشکلات اقتصادی را باید در سیاست خارجی جست‌وجو کرد و تا وقتی در رفتار سیاست خارجی ما ــ که تصمیم گیرنده اصلی در آن فراتر از دولت است ــ تغییری حاصل نشود، نمی‌توان به یک علاج پایدار برای مشکلات اقتصادی دست یافت.

اگرچه رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها و به‌تفصیل این منطق را رد کرده‌اند که منشأ اصلی مشکلات اقتصادی در فشارهای بیرونی است؛ ولی سخنان روز گذشته ایشان آخرین شانس‌های خط سازش برای بهانه‌جویی و کم‌کاری در راستای حل مشکلات مردم و مقصر نشان دادن این و آن را هم از دست آنها گرفت و اکنون گوی و میدان مهیای هنرنمایی کسانی است که تا امروز بیشتر در پی بهانه آوردن و پوشاندن نابلدی‌های خود بودند تا به خرج دادن خلاقیت و ابتکار برای محقق کردن اهدافی که مردم و نظام برای آنها تعریف کرده‌اند.

کاهش امکان بهانه‌جویی صحنه را شفاف خواهد کرد: یا توان پیدا کردن راه‌حل‌های هوشمندانه و مانورهای تاکتیکی هنرمندانه وجود دارد یا اینکه مردم به‌سرعت متوجه خواهند شد که سرچشمه اصلی خط سازش ناتوانی از حل مشکلات است نه نداشتن اختیار یا امکان مانور.

فرمایشات دیروز رهبر معظم انقلاب مذاکرات تیم دولت یازدهم در نیویورک را هم کاملاً معنادار خواهد کرد. می‌ماند اینکه هنر مذاکراتی این تیم تا چه حد است و می‌تواند از این سرمایه عظیم که در اختیار آنها نهاده شده برای بیشینه سازی منافع ملی استفاده کنند یا نه. فراموش نکنیم که سرمایه به‌خودی خود کار نمی‌کند. این هنر سرمایه‌گذار است که تعیین می‌کند سرمایه بر باد خواهد رفت یا بدل به سودی ماندگار خواهد شد.

مهمتر از اینها، یک جریان خاص در کشور در ماههای گذشته جهد نمایانی کرده است تا به افکار عمومی بقبولاند که در حوزه مذاکرات، مشکلی هم اگر هست از ماست و طرف مقابل نگرانی‌های به‌حقی دارد که اگر رفع شود از شکل‌گیری یک تفاهم استقبال خواهد کرد.

باب جدیدی که رهبر معظم انقلاب اسلامی دیروز گشودند یک بار دیگر فرصت به آزمون گذاشتن ماهیت آمریکا و نیات حقیقی آن را ایجاد خواهد کرد. چند ماه دیگر خواهیم فهمید که آمریکا واقعاً در پی حل مسئله بوده یا اینکه هدفهای اصلی خود از جمله جلوگیری از پیشرفت و الگو شدن ایران را در لفافه مسئله سازی از موضوعاتی مانند پرونده هسته‌ای پنهان می‌کرده است.

۵ ــ نکته آخر این است که فرمایشات دیروز رهبر معظم انقلاب اسلامی بی‌شک هرگونه توهم در ذهن طرف خارجی درباره دوپاره شدن حاکمیت در ایران، بروز شکاف میان نظام و جامعه و خارج شدن کار از دست تفکر انقلابی و مقاومتی را خواهد زدود.

مهمترین پیامی که آمریکایی‌ها اکنون باید دریافت کنند این است که همچنان این رهبر معظم انقلاب اسلامی است که با قدرت و با پشتوانه بی‌نظیر مردمی و توان بسیار بالای کنترل و هماهنگ سازی دستگاه‌های حاکمیتی از جمله دولت، پروژه‌های کلان امنیت ملی و سیاست خارجی را تعریف و هدایت می‌کند و در این حوزه امکان هیچ‌نوع موازی‌کاری یا تحمیل پروژه به ایشان وجود ندارد.
Share/Save/Bookmark