به گزارش
خط و به نقل از خبرگزاري دانشجو»؛ صحبت از قانون سقف قرارداد در فوتبال بيش از اينكه يك دغدغه باشد، يك عادت است و تقريبا براي همه حتي مردم كوچه و خيابان نيز دور زدن اين قانون توسط باشگاه ها و دريافت مبالغ ميلياردي بازيكنان به يك امر طبيعي تبديل شده است.
حتي مصاحبه هاي كفاشيان، رئيس فدراسيون فوتبال؛ آيت اللهي، نايب رئيس فدراسيون و حتي رئيس كميته انضباطي مبني بر برخورد با متخلفين بيش از اينكه رنگ و بوي جديت و پيگيري داشته باشد، مانند يك طنز است كه لبخندي تلخ بر لب ها مي نشاند.
مربيان ميلياردي، بازيكنان ميلياردي، سفر هاي ميليوني، ويلا در ايران و دبي و ماشين هاي گران قيمت جزئي از فوتبال شده و اين ورزش به يك راه براي يك شبه پولدار شدن تبديل شده است.
فصل نقل و انتقالات كه مي رسد بازار دلال ها گرم است و بازيكنان بيش از اينكه به تيمي كه مي روند عرق داشته باشند، به صفرهاي قراردادها نگاه مي كنند و اگر صفرها راضي كننده نبود، تيم هاي قطري گزينه هاي مناسبي هستند.
البته مديران باشگاه ها نيز خيلي خوب مي دانند كه چگونه بازيكنان را راضي كنند و به روش هاي چون ارائه سند آپارتمان و يا كليد خودرو به بازيكنان، شرايط مورد نظر آنها را فراهم مي كنند.
چند وقت اخیر اعلام شد که باشگاه پرسپولیس به بازیکنانی که به تازگی جذب کرده، به عنوان بخشی از قراردادشان، خوردو که شایعه شده بنز بوده، اهدا کرده است و به ظن خود يك تيم كهكشاني براي ليگ دوازدهم بسته است.
اين روز ها هم صحبت از آمدن متسو مطرح مي شود كه او هم احتمالا چيزي از سقف قرارداد نمي داند و مسئولين باشگاه هم زياد راغب به مطرح كردن اين موضوع نيستند.
روي صحبت ما فقط باشگاه پرسپوليس نيست؛ چرا كه اكثر باشگاه ها سابقه درخشاني در زير پا گذاشتن قانون سقف قرارداد دارند؛ براي مثال استقلال فصل گذشته براي ساختن تيم كهكشاني خود پول خوبي خرج كرد و بازيكناني چند صد ميليوني را در اختيار گرفت.
اما آيا مسئولين ورزش كشور و فدراسيون فوتبال خبر دارند كه قرارداد يك بازيكن ميلياردي معادل يارانه چند ايراني در كشور است؟ آيا بازيكناني كه خود را از نظر دريافت پول با بازيكنان رئال مادريد و بارسلونا مقايسه مي كنند، مي دانند كه حقوق خود را از بيت المال دريافت مي كنند؟ آيا از نظر تكنيك هم خود را در حد بازيكنان ليگ هاي اسپانيا مي دانند؟
شاید بسیاری از بازیکنان ملی پوش یا سطح بالای کشور این مبالغ را حق خود بدانند، اما با توجه به خصوصی نبودن اکثر باشگاه ها می توان گفت پولی که صرف دستمزد این اشخاص می شود از صندوق ذخیره ملی یا همان بیت المال است!!
حتی بسیاری از بازیکنانی که از نظر سطح فنی ارزش دریافت این مبلغ سقف قرارداد را ندارند نيز از باشگاه ها مقدار سقف را به عنوان حداقل دستمزد خود مطالبه می کنند و با کمتر از آن حاضر به بازی نمی شوند! در واقع این طور استنباط می شود که آنها یا سقف قرارداد را به مفهوم کف قرارداد گرفته اند یا اصلا معنی سقف را متوجه نمی شوند.
مديران ما هيچگاه فكر كرده اند كه در قبال اين هزينه ها و شايد اصراف ها در مقابل مردم مسئول هستند و بايد براي هر ريال آن پاسخگوي مردم باشند؟ آيا جز اين است كه باشگاه هاي دولتي از بودجه دولت و مردم استفاده مي كنند.
مديراني كه امروز تنها به حفظ جايگاه خود در تيم ها مي انديشند و سعي دارند تا با جذب بازيكنان گران قيمت سكوهاي استاديوم ها را به نفع خود حفظ كنند، آيا پس از ناكامي در پايان فصل جوابگوي حيف و ميل شدن اين پول ها هستند.
تيم كهكشاني كه قرار است فصل آينده شايد با يك عنوان قهرماني دل هواداران خود را شاد كند و با اين بهانه شيره جان بيت المال را مي مكد، براي هر بازيكن خود پولي معادل با يارانه ۲۲ هزار ايراني را مصرف مي كند.
زماني كه از رسانه ملي ما صحنه هايي از مدارس كپري پخش مي شود و دانش آموزاني را مي بينيم كه در سرما و گرما، زير بارش باران و برف و تابش خورشيد بدون داشتن حتي يك سقف درس مي خوانند اين سوال مطرح مي شود كه پولي كه يك فوتباليست مي گيرد معادل با ساختن چند مدرسه براي دانش آموزاني از اين دست است؟
حالا مي توان اعتراف كرد كه ارزش اين يك ميليارد و تاثير آن بر زندگي بسياري از مردم بسيار بالاتر از يك ميليارد است؛ چرا كه در هر گوشه از اين كشور با آن كارهاي زيادي در جهت رفاه مردم نيازمند مي توان انجام داد و شايد با اين پول بتوان آب آشاميدني سالم كه حداقل خواسته يك روستا در نقطه اي دورافتاده است را برآورده كرد تا مردم آن روستا براي حمل و نقل آب مصرفي خود متحمل زحمت بسيار نشوند.
جوان بیست و چند ساله ای باید برای ۳۰۰ روز نزدیک یک میلیارد یعنی روزی حدود ۳ میلیون تومان پول بگيرد و کارگر، معلم و استاد دانشگاه باید ماهی نهایتا۵۰۰ تا۷۰۰ هزار تومان دريافت كنند؛ یعنی اگر معلمی ماهی به فرض محال یک میلیون بگیرد باید حدود ۸۳ سال کار کند تا بشود حقوق یکسال آقای فوتبالیست.
شايد ساخت يك زمين فوتبال خاكي در نقطه اي دور افتاده از كشور با هزينه اي بسيار كمتر، بهره اي بيشتر براي ورزش كشور داشته باشد و در همين زمين بازيكناني ساخته شوند كه به دل فوتبال تزريق شوند تا مديران آينده ما براي جبراي نقص هاي خود يعني عدم توجه به تيم هاي پايه و عدم استعداد يابي، براي جذب بازيكن و پيشي گرفتن از تيم رقيب افزايش صفرهاي قراردادها را به عنوان تنها راه حل براي داشتن تيمي موفق انتخاب نكنند.