توصيه مطلب 
 
کد مطلب: 30051
چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۵۲
زنگ خطری برای «روستا» در کشور
فرهاد محمدیان
زنگ خطری برای «روستا» در کشور
دو روز گذشته اولین همایش روز ملی روستا در سالن اجلاس کنفرانس اسلامی تهران برگزار شد، همایشی که در آن رئیس جمهور و تنی چند از وزرا نیز حضور داشتند. به عنوان یک عضو از اعضای شورای یک روستا خوشحالم که در این جلسه حضور داشتم، آن هم از روستایی دور افتاده از پایتخت در استان هرمزگان، من به همراه چند نفر از همکارانم در شورای استان هرمزگان به این همایش دو روزه دعوت شده بودیم. در این مجال نمی خواهم به شرح ماوقع این همایش بپردازم زیرا جزئیات این همایش در خبرگزاری های مختلف منعکس شد.

آنچه در این میان برایم مهم است، در کانون توجه قرار گرفتن روستا به عنوان یک واحد جغرافیایی در ساختار اجتماعی کشور است، که خود نوید بخش توجه بهتر به این واحد سازنده کشور است. اما در این میان باید به نکاتی توجه داشت؛ روستا دیگر آن هویت سالهای دور را ندارد، دیگر در بیشتر روستاهای کشور خبری از شیر تازه و دوغ و ماست زنان روستا نیست، کشاورزی روستا هم رونق چندانی ندارد، باید بپذیریم که موج سریع مدرنیزاسیون روستاها را نیز درنوردیده و این واحدهای کوچک زیستی به شدت در حال تبدیل شدن به شهرهای کوچکی هستند، ولو با جمعیت چندصدنفری.

بانک ها و موسسات مالی به روستاهای کوچک نیز رسیده اند، بازارهایی در روستا ها شکل گرفته اند که عمدتا محصولات کارخانه های بزرگ کشور و حتی محصولات خارجی در آن برای روستائیان عرضه می شوند نه محصولات تولیدی روستا، نانوایی در بیشتر روستا های کشور راه افتاده است و خبری از آن نان های سنتی داغ نیست، مشاغل خدماتی بسیار زیاد شده، جوانان روستا برای کار به شهرهای بزرگ می روند و به مرور زمان در همان شهرها هم ساکن می شوند، خلاصه هر زمینه ای را بررسی می کنی، روستاها قدم به قدم دنباله رو شهرها هستند به گونه ای که در زمینه های مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، مشاغل، آئیین ها و هنرهای اصیل قرون گذشته روستائیان رو به اضمحلال و فراموشی است.

این برداشت پیش نیاید که منظور نگارنده این است که روستا ها باید مانند صد سال پیش بیغوله هایی در حد سرپناه و بدون امکانات باشند و بی خیال پیشرفت و ترقی، نه، منظور این نیست، کما این که بنده خود هنوز در یک روستا زندگی می کنم و کسی از آسایش و رفاه بدش نمی آید، ما هم در روستای مان پارک، کتابخانه، استادیوم، رستوران و خیلی مراکز خدماتی دیگر داریم و به دنبال ساخت فرهنگ سرا، موزه و دیگر مراکز مورد نیاز هستیم، منظور تغییر هویت روستا از یک واحد تولید کننده به واحدی مصرف گراست، این نکته ای است که باعث نگرانی می شود، گسترش حمل و نقل و مراودات باعث شده است که روستا ها به علت دریافت راحت مایحتاج روزمره خود، دست از تولید بسیاری از آنچه قابلیت تولید آن را دارند نیز بکشند. روحیه تولید در روستاها در حال تبدیل شدن به روحیه مصرف است. جوانان روستا به جای کار بر روی زمین های کشاورزی یا کار های تولیدی دیگر، بیشتر به دنبال استخدام در ادارات و نهادهای دولتی و بانکها و دیگر مشاغل خدماتی هستند.

چه باید کرد؟
همایش دوروز گذشته نوید بخش رویکردی جدید به روستا بود، البته به شرطی که گفته ها و برنامه ها تشریفاتی و شعاری نماند، بلکه بستری شود برای برنامه ریزی بهتر برای زایندگی بیشتر روستا ها و فعال شدن این واحد ها در جهت تولید در هر منطقه ای بر اساس مزیت هایی که دارد، لازمه این امر در وهله اول، تامین نیازهای زیربنایی مانند آب، برق، گاز و نیازهای بهداشتی و درمانی و در وهله دوم تسهیل بروکراسی های عریض و طویل برای ایجاد مشاغل تولیدی و اعطای مشوق های تاثیر گذار برای ماندن روستائیان در روستا است. بیشتر این حمایت ها نیز باید در جهت حذف دلال ها از مراودات تجاری روستائیان باشد. مخصوصا اگر این حمایت ها در قالب تشکیل تعاونی هایی تولیدی باشد که تجربه نشان داده است، انگیزه های تجاری و دلالی در آن کمتر بوده و اشتغال و تولید بهتری از آن حاصل می شود. خوشبختانه هنوز هم بسیاری از روستاهای کشور ما در زمین صنایع کوچک و تولیدات غذایی و منسوجات، توان تامین نیازهای کشور را دارد، لازمه به جریان افتادن روستا ها در راستای تولید، نگاه حمایتی دولت و انتصاب مدیران آشنا به توانایی روستا ها در مناصب مربوط به روستا ها است، تا بتوانند با همت مردم، روستا را به واحدی زاینده و مولد تبدیل نمایند.

*سخنگوی شورای شهر و روستای استان هرمزگان
Share/Save/Bookmark