توصيه مطلب 
 
کد مطلب: 21871
شنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۲ ساعت ۱۱:۰۱
سرمقاله رسالت
آمریکایی هامشغول عقب نشینی هستند؟
نامه هایی که امروز از آمریکا به مسئولان نظام می رسد همگی حکایت از یک تجدیدنظر در ادبیات گفتگو بین رهبران دو کشور دارد.
آمریکایی هامشغول عقب نشینی هستند؟
علائمی در غرب و بویژه آمریکا دیده می‌شود که نشان می دهد بخشی از استراتژیستهای غرب و آمریکا در توفیق تداوم خصومت شان با ملت و دولت ایران، تردید دارند و از سیاست های تجاوزکارانه نتیجه نگرفته اند و می خواهند عقب نشینی کنند. آمریکا بیش از سه دهه است با ترور، راه اندازی جنگ داخلی و جنگ خارجی و نبرد نرم و تشدید تحریمهای اقتصادی با ملت ایران اعلام جنگ کرده و برای براندازی تلاش می کند اما ملت ایران مثل فولاد آبدیده شده و از همه این عقبه ها به سلامت عبور کرده است. آنها بارها از به زانو درآوردن ملت ایران سخن گفته‌اند اما همواره خود در برابر اراده ملت زانو زده‌اند.

آنها می خواستند ما به فناوریهای نوین دست نیابیم اما حرکت پرشتاب دانشمندان ما به سوی قله‌های پیشرفت علمی حتی یک لحظه متوقف نشد آنها فناوری هسته ای ما را بهانه کردند اما هر مانعی که به وجود آوردند از آن عبور کردیم و اکنون ۱۸ هزار سانتریفیوژ می چرخند و غنی سازی اورانیوم در هیچ مرحله ای متوقف نشده و حرکت پرشتاب علمی کشور یک ثانیه هم از دُور نیفتاد.

حال ببینیم چه علائمی وجود دارد که نشان می دهد آمریکاییها کوتاه آمده اند و می خواهند به این عقب نشینی تن دردهند.

۱- لحن سخنان اوباما در مجمع عمومی سازمان ملل با لحن سخنان وی در سالهای قبل و لحن رؤسای جمهورپیشین آمریکا در نطق های رسمی متفاوت بود. او از رهبر معظم انقلاب، رئیس جمهور کشورمان و ملت ایران با ادب و نزاکت یاد نمود و به اشتباهات تاریخی آمریکا در حق ملت ایران اعتراف کرد. او رسماً‌ خواستار حل مسالمت آمیز اختلافات دو کشور شد.

او برای اولین بار اعلام کرد به دنبال تغییر نظام ایران نیست و به حق مردم ایران برای دستیابی به انرژی صلح آمیز هسته‌ای احترام می گذارد و فتوای مقام معظم رهبری درباره منع گسترش سلاحهای کشتار جمعی را مبنای توافق با تهران می شمارد.

این ادبیات در گفتگو و دیپلماسی عمومی آمریکا سابقه ندارد.

از این ادبیات می‌شود فهمید آمریکاییها از پدیداری حاکمیت دوگانه در ایران ناامیدند و به لشکر و حشم ضدانقلاب که عمله واکره این کار بودند امیدی ندارند. آنها فهمیده اند حاکمیت در ایران یگانه است و در راس آن هم ولی فقیه قرار دارد. همه قرائت ها ذیل این حاکمیت تعریف می‌شود و صدای ملت بر حسب آرای ‌مردم متکی به بیان و موضع رهبری معظم انقلاب و رئیس محترم جمهور است.

نامه هایی که امروز از آمریکا به مسئولان نظام می رسد همگی حکایت از یک تجدیدنظر در ادبیات گفتگو بین رهبران دو کشور دارد.

۲- آمریکاییها به این نتیجه رسیده اند که اسلام سکولار که نسخه اش در ترکیه و برخی کشورهای اسلامی پیاد شده و نیز اسلام طالبانی، تکفیری نسخه های اصلی نیستند. آینده جهان اسلام از آن اسلام ناب محمدی (ص) است که جمهوری اسلامی ایران آن را نمایندگی می کند و امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری مفسر چنین اسلامی هستند. چشم نخبگان جهان اسلام به اسلام ناب محمدی است و از نسخه های اسلام آمریکایی و نسخه های بدلی فاصله می گیرند.

غرب و بویژه آمریکاییها از باب آینده نگری و آینده پژوهی دارند تکلیف خود را با اسلام امام خمینی (ره) مشخص می کنند. آنها به ظاهر سپر و شمشیر انداخته‌اند ومی خواهند از در تعامل وارد شوند. صهیونیستها به شدت با این سیاست مخالفند و در شکل گیری جدید مناسبات ایران و غرب اخلال می کنند. اینکه چقدر موفق شوند آمریکاییها و غرب را به همان ریل مخاصمه برگردانند آینده روشنمی کند. اما شیطنت صهیونیستها نباید باعث شود علائمی که در برخوردهای جدید دیپلماتیک از سوی آمریکاییها و غرب مشاهده می‌شود ما را به تردید بیندازد و آن را نوعی طرح فریب تلقی کنیم. طرح فریب در رفتار برخی از استراتژیست های آمریکا بعید می نماید.


۳- ابزار گزینه نظامی آمریکاییها روی میز زنگ زده است. آنها قادر نیستند انگشت خود را محکم روی ماشه شلیک نگه دارند. آمریکاییها و صهیونیستها در ۵۰ سال اخیر هر جا جنگیدند قبل از آن سوزن تفنگ های طرف مقابل را در آوردند و فقط در این صورت پیروز شدند. آنها در جنگ با اعراب و نیز در عراق و افغانستان همین کار را کردند. آنها اگر مطمئن شوند طرف مقابل شان به فکر مقاومت است جا می زنند. عراق و افغانستان این‌گونه تصرف شد.

آنها همیشه در "بازی بزدل" کم می آورند. نمونه بارز آن جنگ ۳۳ روزه، جنگ ۲۲ روزه و جنگ ۸ روزه است. آن که در این بازی در نهایت باید کنار برود غرب و آمریکاست و تردید در آن نباید کرد.

آنها نیک می دانند در ایران میلیونها نفر بسیجی انگشت روی ماشه شلیک دارند. ارتش و سپاه آماده تر از همیشه در مشروعیت چنین جنگی علیه آمریکا و صهیونیسم تردید ندارند و لحظه شماری می کنند. بنابراین هیچ سوزنی از هیچ تفنگی خالی نیست و از قبل به فروش نرفته است. بنابراین حربه گزینه نظامی زنگ زده است.

حربه تهدید و تحریم اقتصادی را هم فقط می‌شود در بازارهای ایران گشت و گذاری کرد و فهمید چقدر مؤثر بوده است. امروزه جاسوس های اقتصادی دشمن از جاسوسهای سیاسی و نظامی آنها فعال ترند.آنها خوب می‌دانند که تحریم ها در اراده ملت ایران در نبرد با آمریکا خللی وارد نکرده است. بنابراین کافی است یک آدم عاقل در اتاق جنگ آمریکا باشد و آنها را از این حقیقت با خبرکند که ابهت توخالی آمریکا را با جنگ جدید به باد ندهند.

آنها با همین تحلیل کرکره جنگ علیه سوریه را پایین کشیدند.

۴- نکته چهارمی که در علت تغییر لحن غربیها مؤثر بوده است اوضاع اقتصادی غرب وبویژه آمریکاست. وضع بدهی دولت آمریکا و مشکلات اقتصادی آنها به گونه‌ای است که دیگر استراتژیست های اقتصادی آمریکا عقلشان به جایی نمی رسد و راه حل های زیادی را آزموده‌اند. اما هنوز در بحران به سر می برند. اکنون ادب رقابت بین دو حزب دموکرات و جمهوریخواه در رعایت مصالح و منافع ملی کمتر دیده می‌شود. نمونه اش همین تعطیلی دولت آمریکا و پافشاری دو طرف بر مواضع خود است. آنها عاجز از مشکلات خود هستند و حس می کنند باید مدت زمانی برای مدیریت سیاست داخلی خود سرمایه گذاری کنند و از مدیریت سیاست خارجی مقداری فاصله بگیرند.

آمریکاییها فهمیده‌اند اگر به درون نپردازند فروپاشی اجتناب ناپذیر است.امروزه بخشی از حاکمیت آمریکا رضایت داده است که در برابر ایران زانو بزند. اما بخش دیگر همچنان بر طبل خصومت می کوبد اینکه کدام بخش غلبه کند مهم است. لذا دیپلماسی خارجی ما نمی تواند این تحولات را ندیده و نشنیده بگیرد. سِرّ اینکه راهبرد "نرمش قهرمانانه" را مقام معظم رهبری به عنوان یک مانور دیپلماتیک با دقت های ویژه رونمایی کردند همین درک شرایط جدید است.

البته پیمان شکنی آمریکاییها و عدم اطمینان به آنها نشان می دهد که دیپلماسی خارجی ما باید گامها را دقیق و محکم و با اقتدار بردارند. اگر کار به ترک شیوه های قدیم مخاصمه آمریکا علیه ملت منجر شد این یک توفیق است و اگر هم نشد معلوم می‌شود داوری ما از ابتدا درست بوده است. آمریکاییها دشمن شماره یک اسلام و ملت ایران هستند و راهی که ملت ایران در گذشته می رفته درست بوده و باید بر سبیل مقاومت همچنان پایدار بماند. لذا باید به دستگاه دیپلماسی کشور اعتماد کرد و از آنها پشتیبانی نمود البته در این راه هرگونه راه سازش بسته و رسوا است و راههای تعامل سازنده با جهان باز است و باید از آن استقبال کرد.

این را باید به عنوان یک واقعیت پذیرفت که ایران امروز یک قدرت ملی و منطقه ای است و در اوج اقتدار ملی و اقتدار نظامی است. آنچه دشمن را مجبور کرده به پای میز مذاکره بیاید قدرت ملت و مقاومت ستودنی آن است.

منبع روزنامه رسالت/محمدکاظم انبارلویی
Share/Save/Bookmark