کد مطلب: 73406
چهارشنبه ۱۱ تير ۱۴۰۴ ساعت ۱۲:۰۳
مولفه بنیادین قدرت ملی ایران
یکی از نکاتی که همواره مورد اشاره بسیاری از تحلیلگران و صاحب نظران بوده این مساله است که جامعه ایرانی، موتور محرک تولید قدرت برای این کشور است. در واقع، در برهه های حساس تاریخی همواره شاهد بوده ایم که جامعه ایرانی به عنصری قدرت ساز برای این کشور تبدیل شده و سایه تهدیدات را ایران دور کرده است.
تاریخ ملت ایران، تاریخی است سرشار از فراز و فرود، اما آنچه همچون نخ طلایی در طول هزاران سال تمدن ما جریان دارد، وحدت مردمی در برهههای حساس است. مردمی که ممکن است در زندگی روزمره با دغدغهها و اختلافنظرهای گوناگونی مواجه باشند، اما به محض تهدید شدن وطن، همچون کوهی استوار در کنار یکدیگر میایستند. این ویژگی بار دیگر در جریان تجاوز اخیر رژیم اشغالگر قدس به ایران به عینه خود را نشان داد. زمانی که مردم از هر قشر و باوری، یکصدا و یکدل به حمایت از کشورشان برخاستند.
در حالی که رسانههای بینالمللی تمرکز خود را بر تحلیلهای نظامی و پیامدهای سیاسی حمله قرار داده بودند، آنچه در خیابانهای ایران دیده میشد، چیزی فراتر از تحلیلهای سرد و محاسبات استراتژیک بود: پیوستگی ملی، خروش غرور، و اشکهایی که از عشق به وطن جاری میشد.
مردم ایران پیش از آنکه یک ملت سیاسی باشند، یک جامعهی تاریخیاند. این سرزمین بارها و بارها در طول قرون، مورد تهاجم قرار گرفته، اما همواره با اتکا به نیروی مردم، سرپا مانده است. از حمله مغول تا اشغال متفقین در جنگ جهانی دوم، از کودتای ۲۸ مرداد تا سالهای پرآشوب دفاع مقدس، مردم ایران ثابت کردهاند که وقتی پای تمامیت ارضی و هویت ملیشان در میان باشد، هیچ اختلافی نمیتواند آنها را از هم جدا کند.
در حملهی اخیر نیز، گرچه کشور با چالش های اقتصادی، فشارهای بینالمللی و چالشهای داخلی روبهرو بود، اما به محض روشن شدن خطر حمله خارجی، احساس مشترکِ دفاع از خانه و وطن، هر نوع فاصله را به وحدت بدل کرد. در شبکههای اجتماعی، خیابانها، محلهها و حتی در جمعهای خانوادگی، شاهد موجی از حمایت، دلگرمی و آمادگی برای کمک بودیم. مردم یک صدا پشت رهبر انقلاب و نیروهای مسلح کشورمان ایستادند و از آنها حمایت کردند.
این پدیده تصادفی نیست. ایرانی بودن، یک هویت صرفاً جغرافیایی نیست؛ یک حس عمیق، یک باور به اصالت و پیوستگی تاریخی است. بسیاری از ملتهای نوظهور، هنوز به دنبال تثبیت انسجام ملی خود هستند، اما در ایران، این انسجام در بستر تاریخ بارها آزموده شده و هر بار قویتر از قبل خود را نشان داده است.
وحدت مردم ایران در لحظات بحرانی، برخلاف تبلیغات خارجی، تنها یک واکنش احساسی موقت نیست، بلکه ریشه در فرهنگ، ادبیات، دین و حافظهی تاریخی این ملت دارد. حافظهای که در آن، ایران همچون مادری رنجکشیده و مقاوم تصویر شده و دفاع از او، نه یک وظیفهی اجباری، بلکه نوعی افتخار انسانی و وجدانی است. به همین خاطر است که حتی نسل جوانی که شاید از نظر سبک زندگی با نسلهای پیشین تفاوتهای بسیاری دارد، در لحظهی خطر، همان روحیهی همبستگی را نشان میدهد.
ایران، کشوری است که دشمنانش بارها تصور کردهاند با فشار، تحریم یا تهدید میتوانند آن را تضعیف یا از درون متلاشی کنند. اما هر بار، ملت ایران با ایستادگی خود نشان دادهاند که این سرزمین فقط روی نقشه نیست؛ در قلب مردمش ریشه دارد. همانهایی که ممکن است روزی از تورم، بیکاری یا ناکارآمدیها گلایه کنند، اما وقتی سایهی تجاوز بر فراز کشور میافتد، به بزرگترین مدافعان آن بدل میشوند.
در جهانی که هر روز بیش از گذشته از ارزشهای انسانی فاصله میگیرد، دیدن این سطح از فداکاری و وحدت در دل یک ملت، یادآور آن است که وطندوستی، هنوز هم یکی از شریفترین ارزشهای بشری است. ایران، با همهی زخمهایش، هنوز زنده است، چون مردمی دارد که هر بار از نو، جان خود را به پایش میریزند.