کد مطلب: 48150
چهارشنبه ۳۰ فروردين ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۰۴
به گزارش خط نيوز به نقل از روزنامه رسالت؛ نکته اول: آيت ا... سيد ابراهيم رئيسي، با شعار "بازگردان آرامش به مردم"، وارد ميدان مهمي شدند، بويژه با اين شعار مهم: "بازگردان آرامش به مردم". نکته دوم: حکمراني، نياز مبرمي به "آرامش سياسي" دارد، تا تصميمهاي صحيح، امکان وقوع پيدا کنند. آيت ا... سيد علي حسيني خامنهاي در اولين واکنش مهم خود به رويدادهاي سال هشتاد و هشت، و در خطبه نخست آن نماز جمعه مهم و تاريخي، تحليل و تمرکز خود را بر "آرامش سياسي" معطوف و محصور کردند. آن جا تحليل درخشاني ارائه شد در موضوع صلح حديبيه، و اين که "آرامش سياسي" مؤمنان در شرايط دشواري همچون صلح حديبيه، چقدر در تمرکز کلي نيروهاي مسلمان در مسير درست، مؤثر است. البته آن سخنراني و آن خطابه تاريخي، همين تأثير را هم در زمان خود داشت، و نيروهاي انقلاب در آن شرايط، مهمترين نقش را در کنترل بحران، با "آرامش" خود به انجام رساندند.
نکته سوم: وجه ضروري و مبرم آرامش در سطوح مديريتي کشور در شرايط فعلي از آن رو است که سياست امروز در مقياس ملي، بدون وقوع روزمره "بحران"ها قابل تصور نيست. اينها فهرستي از مسائلي هستند که به سياستمدار امروز هجوم ميبرند: افزايش سهمگين مطالبات اجتماعي از سياست، تشديد عوامل رقابتي که سياست را احاطه کردهاند، محدودههاي فنّاوري براي پاسخگويي به حجم سرمايه، بحرانهاي فراگير و پيچيده دنياي مدرن که حاصل ناهمسازي در روندهاي پيچيده مدرنيزاسيون است، و ... . به دليل ارتباط شبکهاي اين مسائل با يکديگر، سر و شکل "بحران" به خود ميگيرند؛ "بحران"، به اين معنا که مداخله ناشيانه سياستمدار ناتوان با هر يک از اين مسائل، موجب تشديد سايرين ميگردد.
نکته چهارم: سياستمداران امروز بايد وقار بيشتر، چابکي و صبر و شکيبايي و مجاهدت را با يکديگر تلفيق کنند تا بتوانند عدم قطعيتها را به حداقل برسانند. توانمندي سياستمداران در ايجاد چنين تلفيق خلاقانه و هوشمندانهاي مستلزم بلوغ و فراست سياسي وي است. در واقع، سياستمدار امروز بايد خود را در اين مهارت و فراست غرق سازد که مستمراً از وجهي با بحرانها و موقعيتهاي دشوار برخورد کند که آنها را به فرصتهايي براي بهبود تبديل نمايد. بدون چنين مهارتي، کشور به قهقرا خواهد رفت.
نکته پنجم: براي ارتقاء بحرانها به فرصتهاي بهبود، توانمندي سياستمدار در متمايز ساختن احساسات از مقطع تصميمسازي خود ضرورت دارد. صرفنظر از فراستهاي شخصي و ملکات اخلاقي لازم در شخص سياستمدار که البته بسيار اهميت دارد، يک گام مهم براي دستيابي به اين مهارت، شکلدهي به يک عقل جمعي، مرکب از نيروهايي است که هر يک بتوانند از زواياي مختلف به موضوعات نور بتابانند. اين گروه مشاوره، خواهند توانست سياستمدار را به يک افق ديد از بالا به موضوع برسانند، که طي آن، احساسات شخصي کم اثر خواهند شد. اعتقاد و باور سياستمدار به عقل جمعي اهميت بسيار دارد.
نکته ششم: آرامش يک سياستمدار، وقتي در "زبان چهره و پيکر" او منعکس باشد، آن گاه است که ميتواند اين آرامش را به مردم خود نيز منتقل کند؛ بدين ترتيب، سياستمدار در بالا بردن عملکرد، استعداد و رشد مردم خود طوري مؤثر خواهد شد که عملکرد کلي ملت را به حداکثر ميرساند، و اين در شرايط بحراني امروز، درخشانترين کاري است که از يک سياستمدار بر ميآيد.
نکته هفتم: اين هم نکتهاي است که مردم امروز، و بويژه اقشار متوسط شهري، ميان "ملال" و "اضطراب" و "سرسام" در نوسان هستند، و اين بسيار مهم است که يک سياستمدار، بتواند به اتکاء بلوغ و فراست شخصي، در کنار آرامش غريزي و چهره و پيکر، به مردم خود، حس خوب "امنيت وجودي" را تزريق کند.
از اين زاويه ديد، نقش يک سياستمدار توانمند و همه چيز تمام را نميتوان با نقش هيچ عامل ديگر، حتي تمکن اقتصادي يا قدرت سياسي و تسليحاتي کشور، در شرايط امروز جهان مقايسه کرد؛ يک سياستمدار با نفوذ، از همه اين عوامل در هدايت يک ملت از گذرگاهها و پرتگاههاي پر مخاطره بحرانها مهمتر است.
فرجام نکات: سياستمداران توانمند، احساسات را در آستين خود دارند؛ به اين معنا که ضمن کنترل و تسلط بر احساسات خود، اين توش و توان را دارند که با ايجاد تمايز ميان "احساسات مثبت" و "احساسات منفي"، "احساسات منفي" را از خود و به تبع از ملت دور کنند، و "احساسات مثبت" را پر و بال دهند. اين، بر خلاف تجربه نامناسبي است که در طول چهار سال اخير، به تلخي تجربهاش کرديم. دولت يازدهم، به طرز اسفباري گريه و زاري سر ميداد، و بدون هيچ دليلي دل مردم را خالي ميکرد. مردم در چنين شرايطي، احتياط را در دستور کار خود قرار دادند و مشارکت خود را در امور کشور دريغ کردند. حدود 6 ماه پس از آن که رئيس جمهور با ترس و لرز از خالي بودن خزانه نزد رسانههاي خارجي شکايت کرد، مردم از مشارکت در هدفمندي يارانهها سر باز زدند. پس از به سرانجام رسيدن برجام، رئيس جمهور، در نطق خود، به جاي آن که سررشتههاي يک جشن ملي را به دست مردم خود بدهد، به تهديد مخالفان پرداخت. اينها نشان ميدهد که معالأسف، رئيس جمهور دکتر حسن روحاني، در کنار بسياري از نارساييها که در مقام يک مدير ملي دارند، از توان اندک در مديريت احساسات و عواطف ملي رنج ميبرند. ناگزير، اين وضع بايد تغيير کند، و خيلي زود هم بايد تغيير کند. به باور من، در شرايطي که نقاط ضعف اين دولت محرز است، کوشش برخي انتلکتولهاي اصلاحطلب در حفظ دکتر حسن روحاني بر مصدر قدرت، غيرمسئولانه و حتي از ديدگاه هواداران اصلاحطلب اين انتلکتولها، "خيانتبار" ارزيابي ميشود، چنان که با اين فحوا، در فضاي مجازي غوغايي برافروخته است.