توصيه مطلب 
 
کد مطلب: 66043
يکشنبه ۱۳ تير ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۱۳
‌روزگار برزخی اصلاح‌طلبان؛
ادامه حملات تند و تیز درون گروهی اصلاح طلبان/ انتقادات بی‌سابقه شرق: تا کی منتظر باشیم مردم با موج سازی یا دوگانه سازی به ما رای بدهند؟/
مشخص نیست که هدف اصلاح‌طلبان از کسب قدرت تغییر در چه بخش‌هایی است و قرار است چه اصلاحاتی را به وجود آورند؟
ادامه حملات تند و تیز درون گروهی اصلاح طلبان/ انتقادات بی‌سابقه شرق: تا کی منتظر باشیم مردم با موج سازی یا دوگانه سازی به ما رای بدهند؟/
به گزارش خط نیوز به نقل از جهان نيوز: انتقادات درون محفلی اصلاح طلبان که با صدای بلند و در فضای رسانه ای مطرح می شود روز به روز پر رنگ تر می شود. طی روزهای گذشته هم بسیاری از شخصیت ها و رسانه های این جریان انتقادات تندی نثار جریان مورد متبوعشان کردند.

امروز هم روزنامه شرق در تیتر اصلی خود با عنوان «روزگار برزخی اصلاح طلبان» به این موضوع پرداخته است.

شرق نوشته است: «بن‌بست اصلاح‌طلبی یا احیای اصلاحات؟ این پرسشی است که حالا اصلاح‌طلبان می‌توانند به آن پاسخ دهند؛ اینکه می‌خواهند تا دو سال یا چهار سال آینده دست روی دست بگذارند و در آستانه اولین انتخابات پیش‌رو، مثلا مجلس 1402، باز‌هم درب احزاب را باز کنند؟ یک تشکل جدید اصلاح‌طلبی خواه با هر نام تازه‌ای که انتخاب می‌کنند، ایجاد کنند و از مردم درخواست رأی کنند و دلخوش به این باشند که با ایجاد یک موج انتخاباتی شاید برنده انتخابات باشند یا مأیوس از رأی مردم یا باز‌هم با دوگانه‌سازی بد و بدتر به مردم تذکر دهند که اگر به ما رأی ندهید، چنین می‌شود و چنان! واقعیت این است که اصلاح‌طلبان در سال‌های اخیر همین شیوه را پیش گرفتند و هیچ‌گاه تن به نگارش یک مانیفست جامع اصلاح‌طلبی ندادند؛ چه آنکه به گفته برخی اصلا چنین ظرفیتی هم در کسانی که صرفا در اندیشه چگونگی ورود به قدرت یا استمرار قدرت رسمی بودند، وجود نداشت و نظریه‌پردازان اصلاحات هم صرفا بر مفاهیمی کلی مانند آزادی، عدالت، رفع فقر و تبعیض و... پرداختند و هیچ‌گاه کسی نگفت که برای رسیدن به این مفاهیم با درنظرگرفتن وضع سیاسی موجود و همه محدودیت‌هایی که می‌بینیم باید چه سازوکاری در نظر گرفته شود؟ یا اگر به گفته برخی اصلاح‌طلبان لازم است که قانون اساسی اصلاح شود، باید چه اصولی اصلاح‌ شود و اگر آن اصول تغییر کند چه تأثیراتی در شیوه حکمرانی کشور پدید می‌آورد. آنها هیچ‌گاه نسبت دقیق خود را با حاکمیت روشن نکردند؛ به‌نحوی‌که از تندترین اپوزیسیون‌ها تا اصلاح‌طلبانی که اندیشه اصولگرایی دارند، همه اصلاح‌طلب فرض می‌شوند.

در بخش دیگری از گزارش شرق آمده است: «گاهی اصلاحات به‌مثابه یک گروه خارج از نظام تلقی می‌شود و گاهی هم مثلا برای ورود به مجلس از حمایت هر نیرویی، ولو نیروهای کاملا اصولگرا ابایی ندارد و می‌شود آنچه درپی ارائه لیست امید مجلس دهم دیده شد که بسیاری از نیروهایی که هیچ علقه‌ای به اصلاحات نداشتند از نردبان اصلاحات بالا رفتند و بعد از بازشدن پایشان به بهارستان به‌کلی از اصلاح‌طلبان برائت جستند یا خود را مستقل نامیدند یا بی‌تعارف به جرگه اصولگرایان پیوستند. از طرفی اصلاح‌طلبان اصلا نمی‌دانند از قدرت چه می‌خواهند».



در ادامه آمده است: «یکی از مهم‌ترین شعارهای طیف‌هایی از اصلاح‌طلبان این است که اصلاحات فقط در صورتی زنده می‌ماند که در قدرت حضور داشته باشد زیرا اصلاح جز با دردست‌داشتن قدرت میسر نمی‌شود، اما باز هم هیچ‌کس نمی‌گوید قرار است با قدرت چه چیزی اصلاح شود؟ یعنی اگر قدرت به دست آید، کمااینکه در مجلس دهم به‌صورت نسبی به دست آمد و البته در دولت روحانی خاصه در دور اول به دست آمد، اصلاح در چه زمینه‌ای رخ داد؟ به بیان دیگر مشخص نیست که هدف اصلاح‌طلبان از کسب قدرت تغییر در چه بخش‌هایی است و قرار است با اختیارات نمایندگی مجلس، نمایندگی شوراها و ریاست‌جمهوری چه اصلاحاتی را در ساختار موجود و با لحاظ‌کردن محدودیت‌های عینی و قابل شمارش به وجود آورند؟»

در ادامه گزارش، سوالات بی پاسخ طرفداران جبهه اصلاحات اینگونه مطرح شده است: «از طرفی در بخش محتوایی هم مشخص نیست قرار است چه وضعیتی به وجود آید؟ اصلاح‌طلبان مخاطبان خود را به‌عنوان یک جبهه سیاسی چه بخشی از جامعه می‌دانند؟ قرار است کدام خواسته‌های آنها را نمایندگی کنند؟ آیا هنوز طبقه روشنفکری را همراه خود می‌بینند؟ آیا هنوز دانشگاه‌ها را در اختیار دارند و اصلا می‌دانند از سال 76 تا 1400 چه تحولات عظیمی در فضای فکری دانشجویان پدید آمده است؟ با طبقه فرودست چه می‌کنند؟ آیا احساس می‌کنند فرودستان، اصلاح‌طلبان را که همیشه محور سخنانشان توسعه سیاسی بوده است، به رسمیت می‌شناسند؟ فرای اینها مشخص نیست جایگاه لیدری در جریان اصلاحات چگونه است؟ آیا خاتمی هنوز جایگاه سابق خود را دارد و با نفوذ کلامش می‌تواند جامعه را همراه کند؟ و آیا اصلا همه اصلاح‌طلبان او را نماینده خود می‌دانند و به سخنانش تمکین می‌کنند؟ اگر چنین نیست، قرار است در آینده اصلاح‌طلبان با محوریت تشکیلاتی جلو بروند یا باز هم لیدری شخص‌محور خواهد بود؟ همه اینها پرسش‌هایی است که اصلاح‌طلبان باید بعد از شکست در انتخابات 1400 به آنها پاسخ دهند؛ خواه بگویند شکستی در کار نبود و ما حذف شدیم یا بپذیرند که سبد رأی‌شان به‌شدت نسبت به همین هشت سال پیش کاهش یافته است و بپذیرند که حتی اگر نامزدهای مورد قبولشان در این دوره مانند جهانگیری، ظریف یا سید‌حسن خمینی هم به میدان می‌آمدند، بعید بود در نتیجه کلی انتخابات تفاوت محسوسی مشاهده شود».

در بخش دیگری از مطلب شرق با تاکید بر اینکه دیگر مصاحبه و بیانیه راهگشا نیست، بیان شده است: «به نظر می‌رسد که پاسخ اصلاح‌طلبان هم در این برهه دیگر نمی‌تواند به یک بیانیه و چند مصاحبه و چند جلسه درون‌تشکیلاتی منحصر شود و حالا بیش از هر زمان ضرورت نگارش یک مانیفست دقیق، عینی و اجرائی، با مشخص‌کردن راهبردهای واقعی و صدالبته مبتنی‌بر خواسته‌های امروز جامعه نگاشته شود.

این روزنامه اصلاح طلب در پایان با بیان اینکه در شرایط کنونی اصلاح‌طلبان بیش از هر‌وقت نیاز به یک مانیفست روشن دارند تا هم تکلیف خودشان با جامعه روشن شود و هم جامعه بداند با چه نیروهای سیاسی‌ای روبه‌رو است تاکیده کرده است که تعدادی انگشت‌شمار از اصلاح‌طلبان به این موضوع توجه دارند.
Share/Save/Bookmark