توصيه مطلب 
 
کد مطلب: 70303
يکشنبه ۵ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۰۹:۵۳
با اعتماد مردم بازی نکنیم!
سخنی با مسئولان؛ از ورود ضعیف یا اظهارات نسنجیده پرهیز کنید
در زمینه اجاره بها، درصدی تعیین شد تا از این طریق، وضعیت افسارگسیخته اجاره بها کنترل شود و جلوی طمع برخی صاحبخانه ها گرفته شود؛ اما مشاهده کردیم که آن طرح نتوانست مشکل مستأجران را حل کند.
سخنی با مسئولان؛ از ورود ضعیف یا اظهارات نسنجیده پرهیز کنید
به گزارش خط نیوز به نقل از جهان نيوز: یکی از مشکلاتی که گاهی اوقات در عرصه مدیریتی کشور و در عرصه تقنین، اجرا و یا نظارت مشاهده می شود این است که برخی از مسئولین و یا نهادها و دستگاه ها در برابر مشکلات و یا در مرحله حل مشکلات، تصمیماتی می گیرند و یا رفتارهایی از خود بروز می دهند که به نظر می رسد نسنجیده بوده و خودش نقض غرض محسوب می شود.

برای روشن شدن موضوع، در اینجا به چند نمونه اشاره می کنیم:

یک: در ماجرای حذف ارز 4200، برخی از مسئولین مدعی شدند که تنها چهار قلم کالا گران می شود؛ حتی سخن از برخورد با گرانفروشی و ... هم شد. اما این موضوعی نبود که پی بردن به آن، خیلی سخت باشد. طبیعی است که برای مثال، بالارفتن قیمت مرغ، تخم مرغ، روغن و لبنیات به طور مستقیم و غیر مستقیم بر روی سایر مواد، کالاها و حتی خدمات و حمل و نقل تأثیر می گذارد.

بنابراین این نوع ورود و یا وعده دادن از سوی یک مسئول، هم اجرا نشدنی است و هم اینکه موجب شکسته شدن اعتماد مردم نسبت به او و سایر دستگاه های کشور می شود.

دو: در ماجرای کرونا، گفته می شد که در برابر رعایت نکردن برخی پروتکل های کرونایی جریمه صورت می گیرد و یا خدمات دادن به افرادی که برخی از این پروتکل ها را رعایت نمی کنند، ممنوع است و ... . در عمل مشاهده می کردیم که برخی از این پروتکل ها توسط بسیاری از مردم رعایت نمی شد و آن ممنوعیت ها و جریمه ها هم بر آنها إعمال نمی شد یا امکان إعمال آن وجود نداشت و یا در صورت عملی شدن آن ممنوعیت ها، به اختلال در امور زندگی مردم منجر می شد.

بنابراین، شایسته بود که در هنگام وضع و اعلام این نوع محدودیت ها به جوانب قضیه نگاه می شد. آیا اصلاً چنین ممنوعیتی فایده دارد؟ اگر فایده دارد، می توانیم و یا حق داریم آن را برای همه مردم الزامی کنیم یا اینکه در حد توصیه بماند بهتر است؟ اگر الزامی کنیم، این امکان و شرایط وجود دارد که با متخلفان برخورد کنیم؟ در غیر اینصورت، با اعلام ممنوعیت ها و کجدار و مریز رفتار کردن، ممکن است که این گزاره به ذهن مردم منتقل می شود که می توان سایر قوانین را هم جدی نگرفت.

سه: در ماجرای خودرو، مردم به امید اینکه مشکل قیمت و عرضه خودرو حل شود، سال ها منتظر ماندند؛ حتی گاهی اوقات برخی از مسئولین به مردم توصیه می کردند که فعلاً دست نگه دارند و ... . متأسفانه در نهایت، این بسیاری از مردم بودند که ناامید شدند و ضرر کردند.

چهار: در زمینه اجاره بها، درصدی تعیین شد تا از این طریق، وضعیت افسارگسیخته اجاره بها کنترل شود و جلوی طمع برخی صاحبخانه ها گرفته شود؛ اما مشاهده کردیم که آن طرح نتوانست مشکل مستأجران را حل کند. فارغ از اینکه این طرح، صحیح بود یا نه، باید قبول کرد که ما یا نباید طرحی را ارائه کنیم و یا اگر ارائه می کنیم باید ضمانت های قانونی و اجرایی آن را هم همزمان در نظر می گرفتیم.

پنج: در موضوع حجاب و مقابله با بی بند و باری، سال هاست که شاهد رفتارهای عجیب هستیم. مثلاً در سال های گذشته برای مقابله با بی بند و باری، پلیس امنیت اخلاقی به درستی برای این کار در نظر گرفته شد. حال اینکه در سطح جامعه عملاً بسیاری از مردم چشمشان حتی یک بار هم به این پلیس ها نمی افتاد. یعنی آش و نخورده و دهان سوخته می شد. اگر قرار بر این بود که با مظاهر فساد و منکرات برخورد شود، این رفتارهای گزینشی دیگر وجهی نداشت. یا باید وارد نشد – که البته در جای خود پذیرفتنی نیست - و یا اینکه باید با جدیت وارد شد. اگر هم نیروی پلیس به اندازه کافی وجود ندارد، باید از ظرفیت های دیگر نظام مانند سپاه، بسیج و نیروهای مردمی کمک گرفت.

زیرا اگر هنجارشکنان احساس کنند که آن جدیت لازم وجود ندارد، همین خودش موجب جسارت بیشتر آنها می شود؛ یا اگر بدانند پلیس فقط در برخی جاهای خاص حضور دارد و در بقیه جاها کاری به هنجارشکنان ندارد، همین خودش موجب اشاعه منکرات و ناامنی اخلاقی در سطح جامعه خواهد شد.

شبیه همین در اتفاقات یک سال گذشته هم کم و بیش رخ داده است. مثلاً یکبار در تریبون های رسمی به صورت مستقیم برای هنجارشکنان خط و نشان می کشیم، یکبار می گوییم با دوربین ثبت می کنیم و ... .

دستگاه های مسئول باید توجه کنند که به طور کلی چنین رفتارهایی که با جدیت شروع نمی شوند و یا اگر با جدیت شروع شوند، با جدیت دنبال نمی شوند، هم موجب ناامید شدن مردمی خواهد بود که به نظام اعتماد دارند و منتظر اقدامات نظام هستند؛ هم موجب جری شدن و جسارت بیشتر هنجارشکنان خواهد شد؛ هم به اقتدار نظام ضربه می زند و هم اینکه به طور ناخواسته به سایر مردم این را می گوید که تهدیدات و خط و نشان های ما را همیشه جدی نگیرید و این خودش به رواج قانون شکنی منجر خواهد شد.

در هر صورت، مثال های فوق برای توجه کردن به این مطلب بود که این نوع ورود ضعیف به موضوعات، در حقیقت، میزان اقتدار و نفوذ کلام مسئولین و دستگاه ها را در جامعه کم می کند و این خودش تهدیدی برای حکمرانی و مدیریت جامعه در عرصه های مختلف است.
Share/Save/Bookmark