توصيه مطلب 
 
کد مطلب: 33884
يکشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۳ ساعت ۰۹:۱۳
حجت‌الاسلام رضا غلامی:
تا زن ابزار هوس مرد است سخن از حقوق شوخی می باشد
حجت‌الاسلام غلامی گفت: امروز تشکل‌های انقلابی زنان، از یک مسئولیت تاریخی برخوردارند. نگویند بودجه و امکانات برای کار نداریم؛ بله بودجه و امکانات نیست اما ما باید از شهدا که جان خود را برای حفظ و اعتلای اسلام پای کار آوردند، درس بیاموزیم.
تا زن ابزار هوس مرد است سخن از حقوق شوخی می باشد
به گزارش خط نیوز، حجت‌الاسلام رضا غلامی در مجمع زنان فرهیخته انقلاب اسلامی در سخنانی گفت: سلام عرض می‌کنم خدمت خواهران ارجمند و سپاسگزارم از مدیران محترم مجمع زنان فرهیخته انقلاب اسلامی که این فرصت را فراهم کردند تا در این نشست مهم حضور پیدا کنم. بنده قصد صحبت طولانی ندارم لذا عرایضم را به مختصرا در قالب چند نکته ارائه می‌کنم.


اولا، هیچ افتخاری بالا‌تر از مشارکت زنان و دختران ایرانی در شکل گیری، پیروزی و تداوم انقلاب نیست. واقعیت این است که حضور قوی و موثر زنان و دختران ایرانی در عرصه انقلاب، نشان داد اسلام ناب نه تنها با مشارکت اجتماعی زنان مشکل ندارد، بلکه با تامین امنیت و شخصیت زن، زمینه لازم را برای یک حضور حقیقی و غیرتصنعی فراهم می‌کند.


باید توجه داشت، ارتقاء جهشی موقعیت زنان ایرانی پس از پیروزی انقلاب شکوه‌مند اسلامی، نه فقط در تاریخ معاصر ایران بلکه با موقعیت اجتماعی زنان در هیچیک از کشورهای منطقه قابل مقایسه نیست. تردید نکنیم، هیچگاه زنان ایرانی به اندازه امروز عزتمند نبوده‌اند هرچند دشمن به روش‌های گوناگون، همواره مانع از بوجود آمدن حس عزتمندی در بخشی از زنان ایرانی است لکن این اقدامات، قادر به تغییر دادن واقعیت نیست. نکته دوم بنده این است، تا زمانیکه زنان از اسباب بازی و عروسک شدن، افتادن در دام هوسبازی مردان لااُبالی و یا تبدیل شدن به ابزاری برای پر کردن جیب سرمایه داران خدان‌شناس خلاص نشوند، ادعای پیگیری حقوق آن‌ها بیشتر به یک شوخی شباهت دارد.


هیچ منصفی نمی‌تواند انکار کند، رفتار تحقیر آمیز غرب با زن، و به بردگی گرفتن او برای کسب منافع اقتصادی، یکی از بزرگ‌ترین توهین‌ها و ظلم‌ها به زن در طول تاریخ محسوب می‌شود. بنابراین، اینکه غرب و غربزده‌ها خصوصا در ایران بخواهند مدافع و پیگیر حقوق زنان ایرانی یا زنان مسلمان باشند، از عجایب روزگار است. در حقیقت، قبول کردن غرب و غربزده‌ها به عنوان محور پاسداری از حقوق زن، مثل این است که در کشوری، یک مشت جنایتکار را مسئول مبارزه با جنایت کنند! تا این حد نامعقول است!


البته ما به هیچ وجه نباید اجازه دهیم افکار مرتجعین غرب زده درباره زن دوباره در سطح وسیع به ایران برگردد. زنان فهیم و آگاه باید دست کسانی را که به اسم احقاق حقوق زنان، به دنبال اسیر کردن مجدد زنان هستند را رو کنند و ماسک طرفداری از حقوق زنان را از چهره آنان بردارند تا صورت زشت و ضد زن آن‌ها دیده شود. نکته سوم این است که، دشمن می‌خواهد با سرگرم ساختن زنان و دختران ایرانی به مسائل پوچ، و فلج کردن قدرت فکری آنان، نقش ممتاز زنان و دختران ایرانی در حرکت انقلاب اسلامی را به صفر برساند. آن‌ها می‌دانند تا زمانیکه زنان ایرانی پای انقلاب و ارزش‌ها بایستند، امکان از پا درآوردن این انقلاب نیست. پس، مساله اصلی خیمه زدن غربی‌ها در ایران بر روی موضوع زن این است و مسائل دیگر پوششی است برای دنبال کردن این مقصود.


نکته بعدی این است که، نمی‌توان منکر شد، زنان ایرانی با مجموعه‌ای از مسائل روبرو هستند که اتفاقا بخش مهمی از این مسائل محصول تمدن منحط غربی است، لکن امروز در داخل کشور، عده‌ای با تقلیل مسائل زنان به خوانندگی، حضور در استادیوم‌های فوتبال و غیره، در صدر پنهان ساختن مسائل اساسی زنان ایرانی هستند. لذا عرض بنده این است که در مساله‌شناسی، منفعل نشویم و اولا بدانیم مسائل مهم چیست و ثانیا این مسائل از کجا و در چه فرایندی متولد شده است. واقعیت این است که گرفتاری اصلی زنان- نه فقط در ایران، بلکه کل جهان- سلب کردن کرامت آن‌ها و تبدیل کردن آن‌ها به برده و آلت دست مستکبرین است لذا مهم‌ترین برنامه اسلام در حوزه زن، برگرداندن و حفظ کرامت انسانی زن و باز کردن غل و زنجیر اسارت از پاهای اوست.


البته ما معمولا در فهم جامع خواستگاه اصلی اسلام ناب درباره زن ناتوانیم، و دریافت‌های ناقص یا کاریکاتوری خود از اسلام درباره زن را به نام اسلام ترویج می‌کنیم. در واقع، ما هنوز فرصت نکرده‌ایم تا دیدگاه‌های مترقی اسلام ناب درباره زن را به درستی و به شکل عمیق تبیین کنیم ضمن اینکه جریان غرب زده، همواره با فیل‌تر کردن سخنان ما در این زمینه، مانع از شنیدن آن از سوی بخش مهمی از زنان شده است؛ اما امروز روزی است که باید فیل‌تر‌ها را شکست و زمینه رسیدن حرف‌های اسلام ناب به گوش اکثریت زنان و دختران ایرانی را مهیا کرد.


به عنوان نکته بعدی، باز هم تاکید می‌کنم، منشأ و سرچشمه بخش مهمی از مسائل زنان ایران، تبعات فرهنگ منحط غربی است، البته ما مشکلات درون زا هم داریم کسی نمی‌تواند این گرفتاری‌ها را انکار کند؛ لکن عمده مشکلات منشأ درونی ندارد لذا عرض بنده این است که باید برای حل ریشه‌ای مسائل زنان سرچشمه را شناخت و سپس آن را خشکاند.


حقیقت این است که غرب زده‌ها در ایران ضمن نادیده گرفتن عامدانه گرایشات حقیقی اکثریت زنان و دختران ایرانی، به دنبال تحمیل دیکتاتورمآبانه خواست اقلیت به اکثریت هستند و مهم‌ترین رسالت زنان فرهیخته و نخبه در عصر حاضر، بیدار کردن زنان و دختران از خواب غفلت، ایجاد کردن فضای آزاداندیشی، به خود آوردن آنهاست. نکته دیگر اینکه، مهم‌ترین نقش را چه در روشنگری، و چه مبارزه برای رفع ظلم از زنان، تشکل‌های مردمی مستقل، متعهد و هوشمند به عهده دارند.


امروز تشکل‌های انقلابی زنان، از یک مسئولیت تاریخی برخوردارند. نگویند بودجه و امکانات برای کار نداریم؛ بله بودجه و امکانات نیست، اما ما باید از شهدا که جان خود را برای حفظ و اعتلای اسلام پای کار آوردند درس بیاموزیم و از خودمان مایه بگذاریم. ما امروز زنان غیرتمندی را سراغ داریم که در زیرزمین خانه خود و با فروش النگو و انگشتر خود، بی‌منت کار فرهنگی می‌کنند. البته تشکل‌های مردمی انقلابی در حوزه زنان امروز بیش از هر زمان نیازمند هماهنگی، همکاری و هم افزایی هستند و باید مجامعی مخلص و انقلابی برای بوجود آوردن بستر هماهنگی و تعامل میان تشکل‌ها بوجود آیند. توجه داشته باشیم که برکت و اثر، در کار جمعی است و اختلاف سلایق نیز مانع از فعالیت جمعی بر اساس اصول و گفتمان انقلاب نیست. لذا تشکل‌های انقلابی در حوزه زنان می‌بایست از تک روی به بهانه اختلاف سلیقه پرهیز کنند.


در پایان، بنده به سهم خودم از خوهران محترم که زمینه ایجاد یک مجمع و شبه اتحادیه برای تشکل‌های حزب اللهی نخبگانی در عرضه زنان را فراهم کردند، تشکر می‌کنم. البته چند مورد تاکید دارم، اولا این مجمع به هیچ وجه یک مجموعه سیاسی-جناحی نیست و نباید باشد. هدف اصلی را باید یک کار ممتاز فکری و فرهنگی آن هم برای قشر فرهیخته و نخبه منظور کرد. ثانیا، در عین اصرار و پافشاری بر روی مبانی و اصول اسلامی و انقلابی و حرکت مستمر در بزرگراه ولایت، اختلاف سلیقه و تنوع ذائقه را باید محترم شمرد.


بدون تنگ نظری، درهای این مجمع را باید به روی همه آنهایی که قلبشان برای انقلاب می‌تپد و به اصول آن صد در صد پایبندند باز کرد. ثالثا، نخواهیم ضمن بالابردن توقعات، به طور شتاب زده عقب ماندگی ۳۰ ساله جریان انقلاب در عرصه تشکل‌های زنان را جبران کنیم. مهم این است که متناسب با توان و طاقت، قدم به قدم و با کیفیت حرکت شود و رابعا از رمز توفیق در این امور که قصد قربت و اخلاص است غافل نشویم. بدون اخلاص و بدون عنایت الهی، هیچ کاری به سرانجام درست نخواهد رسید. انشاالله خداوند رحمت و برکت خودش را شامل این حرکت بکند.
Share/Save/Bookmark